تفکر علمی و یا تفکر منطقی
علم فقط شناخت نیست. بلکه شناخت از قوانین، مقولات و اسلوبها است
که تحت تأثیر تجربه ها، آزمایشها، تحلیل ها، عملکردها، تحقیقات،
طبقه بندی ها، مرتب کردن ها، زیر سوأل بردن ها و حل ها است.
یک ریاضی دان کسی است که قوانین و مقولات و اسلوبهای ریاضی را می
داند، همچنین یک بیولوژیست، یک پزشک و یا هر متخصص دیگری.
یک فیلسوف هم همچنین، کسی است که قوانین و مقولات و اسلوبهای فلسفه
را می داند.
هر
پدیده ای و یا هر شئی به هر شکل و به هر عنوان، مشخص و یا نا
مشخص(انتزاعی یا abstract) بر اساس قوانین و مقولات عمل می کند و
مطمئناً اسلوبی دارد. بعضی از آنها عمومی هستند و بقیه جزئی، مشخص
تر. تمام این شئی ها، پدیده ها طبقه بندی شده و مرتب شده هستند و
در واقع باید باشند.
فلسفه هم بررسی همین قوانین و مقولات عام ویا کلی است که در همۀ
پدیده ها و اشیا دیده می شود.
تفکر منطقی و یا علمی اسلوبی است برای تحلیل کردن، تجربه کردن، کشف
و یا متوجه شدن، تحقیق کردن، طبقه بندی و مرتب کردن قوانین و
مقولات پدیده ها و شئی ها است.
اسلوب تفکر علمی و یا منطقی بدون تجربۀ داده ها، طبقه بندی ها مرتب
کردن ها، منظم کردن های قوانین و مقولات قابل عمل نیست. هر چیزی که
از مغز انسان خارج می شود دلیلی ندارد که علمی و یا منطقی باشد.
هر تاریخی منطق خود را دارد و هر منطقی تاریخی.
ریاضی، فیزیک، شیمی، بیولوژی محصول در آمدن پول، مالکیت و مبادله
هستند ولی وقتی که علمی می خواهد مشکلات جامعه یا انسانیت و رابطه
شان با طبیعت را حل کند داراها و مذهب مخالفند و در مواقعی
دانشمندان را می کشند، شکنجه می کنند، فراری می دهند و یا زجر می
دهند، اگر نه برای علم(قوانین و مقولات) مرگ بی مفهوم است.
جایی که جنبش کمونیستی و یا دهریون از منطق علمی، اصول علمی
استفاده می کردند موفق بودند ولی جایی که به آن کم اهمیت شد، کم
لطفی شد و یا محل گذاشته نشد شکست خوردند. هر علتی معلولی دارد و
هر معلولی علتی که خود یک مقولۀ فلسفی است.
نمی توان بدون ساختار علمی عمل کرد.
|