قطعنامۀ هم یاران                                                              مهدی شهرتی
     هکرها شدیداً به این سایت حمله کرده اند. ضبط کنید. نسخه بردارید.                                                                                        
                                                                                                                                                                    

 فلسفۀ علمی یا ماتریالیسم                                                                  وقتی که علم موضع می گیرد !                                                                            دهریون 
                                                      

mehdi.shohrati@asrehamyaran.com

نوشته ها :
  درمورد این سایت 

هدف چیست؟ 

مسئله چیست ؟ 

چه باید کرد ؟

  
تفکر علمی یا تفکر منطقی

 فلسفه

علم 

 دیالکتیک

دیالکتیک چیست؟ از احسان طبری.

 متافیزیک

استثمار

تاریخ استثمار

  پول، مالکیت و مبادله

دمکراسی

 حکومت، دولت

  همبستگی، هم یاری،
همکاری،اتحاد


حکومت مدنی یا قانونی، یا عدالت اجتماعی

  طبقه بندی علمی جامعه  

شناخت و آگاهی

جامعۀ هم یاران
      یا          
کمونیسم


  بحران و رونق
 
 فتشیسم کالا

سازمان
 
 دزد  

حقوق طبیعی

  مرغ  یا  تخم مرغ

   چه حکومتی در ایران

   نبرد کیهانی اهریمن
و
اهورامزدا


 "یار دبستانی من"

 جنگ  و  صلح

  زمین و زمان از آن شما
نیست


زمان
  
پیش بسوی برابری

بدون پول!؟ چطور؟

 همۀ ��ا محکوم شدگان همین زمینیم

       آزادی       

در هر آفریده ای- آفریننده ای نهفته است

     بیداد

    رفقای حزب توده ایران   

  پرویز شهریاری

  عشق

   خانواده  

   ادب و بی ادب 

        نبرد با استثمار نبردی کیهانی

اعلامیهٔ کمیته مرکزی حزب توده ایران    

نامه های ارسال شده

نامه های دریافت شده





 

                                                                                  

                   دمکراسی                                                                               

                                                                                   

               (از یونانی، dômos خلق و cratos حکومت)

               شکل حکومتی که اصل تابعیت اقلیت از اکثریت را بطور رسمی بپذیرد و همچنین آزادی و برابری شهروندان را بشناسد.

               دمکراسی نه آزادی است و نه برابری ، نه آزادی عقیده است و نه حق رأی دادن، نه انتخابات است، نه همبستگی و نه انسانیت است.

               دمکراسی رابطۀ تنگی با دولت دارد. درواقع دمکراسی بدون حکومت بی مفهوم است. استثمار(پول، مالکیت و مبادله) هم بدون حکومت بی مفهوم است.

               دمکراسی قبل از میلاد و بعد از آن وجود داشته و هنوز دارد. دمکراسی اشکال مختلف به خود می گیرد، به همان صورت که حکومتها اشکال مختلف بخود می گیرند.

               دمکراسی بهیچ عنوان یک مقولۀ علمی نیست چونکه بر اساس قوانین و مقولات علمی عمل نمی کند. اقلیت و اکثرت مقولات علمی نیستند. در علم فقط قوانین و مقولات علمی تصمیم می گیرند. عالمان همیشه در اقلیت محض و شدید بوده اند و هستند.

               در تاریخ استثمار اصل تابعیت اقلیت از اکثریت به اشکال مختلف اجرا می شده و هنوز می شود. ولی اکثریت  خلق، منظور تمام انسانهای یک کشور(ملک) مشخص نبوده و هیچ گاه در آن شرکت نداشته اند و یا حد اقل تأثیری نداشته اند. تا کنون هم کسی شناخت از حکومت به عنوان عامل استثمار (پول، مالکیت و مبادله) نداشته و اینکه ساختار حکومت علمی نیست و بر اساس قوانین و مقولات علمی عمل نمی کند و نمی تواند بکند و هیچگاه در تاریخ دانشمندان اکثریت آنر تشکیل نداده اند و نمی توانند داشته باشند. و منظور از دمکراسی، درواقع برای به رسمیت شناختن آزادی و برابری شهروندان، برای اقلیت و اکثریت مشخصی بوده و نه همۀ انسانهای یک کشور(ملک استثمارگران). کشور خود مقوله ایست استثماری و رابطۀ سخت با پول، مالکیت و مبادله دارد. درواقع تقسیم بندی استثماری است. استثمار از دولت و یا حکومت برای هدفهای خود استفاده می کند. اگرنه هر دولتی و یا هر چیزی که خواسته باشد مشکلاتی جلوی پایش بگذارد را سرنگون می کند، حتی اگر کمونیستها در رأس آن می خواهند باشند.

               دمکراسی به جامعۀ استثماری پایان نمی دهد. بلکه خود پایه های استثمار است. بیخود نیست که استثمارگران سخت به دمکراسی مینازند آنهم دمکراسی خود را. در حقیقت دمکراسی شکل سازمان سیاسی(حکومت) جامعه است. استثمارگران موافق وجود دمکراسی همچون امکان تسلط سیاسی (حقه و کلک) هستند. حقوق بشر هم همینطور، درضمن مهم است که در اینجا رشد و تکامل تاریخی دمکراسی(حکومت) در نظر گرفته شود. هر دمکراسی رابطۀ مستقیم با تغییر و تحول اشکال اقتصادی( تحرک پول، مالکیت و مبادله)، سیاسی(برخوردها و عملکردها برای رشد و تکامل استثمار)، اجتماعی(روابط بین انسانها) وتشخیص و شدت مبارزۀ طبقاتی(رقابت) و حقوق طبیعی دارد. در هر نوع از حکومتی که دمکراسی اشکال مختلف داشته همیشه نمایندگان طبقۀ مسلط را در بر می گرفتند و می گیرند. دمکراسی همیشه یک شکل حکومتی بوده، چه امپراتوری آن ، مشروطۀ آن و یا اشکال دیگر جمهوری آن. در هر یک از این حکومتها، دمکراسی یک شکل دیکتاتوری استثمارگران بر توده های خلق بوده و هست. تحمیل کردن دمکراسی آنهم حتی بزور و کشتار و فشار به خلقها دیرینه سال است.

               استثمارگران و درواقع استثمار موافق وجود دمکراسی همچون امکان تسلط سیاسی(حکومتی)، اقتصادی و اجتماعی بر دیگران است. استثمارگران تهیۀ قانون اساسی و درست کردن مجلس(پارلمان) و نهادهای انتخاباتی و انتخابات همگانی و قبول آزادی های سیاسی(در رابطه با حکومت) را زیر فشار توده ها اعلام می کرده اند و می کنند. و در مواقعی بدون فشار و برای تسلط بهتر و بیشتر عمل می کنند. ولی به توده های بی پول و بی مالک اجازۀ شرکت نمی دهند. چونکه نه پول دارند و نه مالکند.

          دمکراسی نظامی :

               حکومت نظامی که بعد از ازبین رفتن رژیمهای کمون اولیه و تشکیل دولت شکل گرفت. این ترم بوسیلۀ L, Morgan (ل، مورگان) مطره شده. دمکراسی نظامی در بین یونانیان، در زمان هومر(12 و 9 قرن قبل از میلاد) و در بین رومیان در مقطع شاهان(8 و6 قرن قبل از میلاد) و همچنین در بین ایرانیان، سیت و سلتها، آسیای شرقی، آلمانیان و نورماندها وجود داشته(فرهنگ فلسفه چاپ پروگرس). همچنین احسان طبری در کتاب برخی بررسی ها در بارۀ جنبش های اجتماعی در ایران در سیستم اشکانیان از دمکراسی پاتریارکال، اجزاء مشاوره در جلسات روحانیان و روئسای خانوادۀ بزرگ(مهستان) و همچنین در دوران خلفاء راشدین در نزد اعراب از دمکراسی قبیله ای نام می برد0 دمکراسی نظامی بوسیلۀ تمرکز بیش از حد حکومت در دستهای رئیسان، ژنرالها و روحانیون مشخص شده که بصورت یک نهاد مورثی تبدیل می شود.

               باید در نظر داشت که آزادی دمکراسی نیست. برابری دمکراسی نیست و دمکراسی هم آزا��ی و برابری نیست. بلکه حکومتی است که آزادی و برابری شهروندان را در نظر می گیرد و اصل تابعیت اقلیت از اکثریت را بطور رسمی می پذیرد. در اینجا اقلیت، منظور اقلیت یک خلق نیست و اکثریت، هم اکثریت خلق نیست و نبوده. مثلاً در گذشته ���ردگان را بهیچ عنوان به عنوان اقلیت و یا اکثریت در نظر گرفته نمی شده اند و در خیلی مناطق هنوز هم نمی شوند. و اصلاً آنها را آدم حساب نمی کردند و هیچگون ارزشی نداشته اند و هنوز هم ندارند. ویا اینکه زنها که نیمی از خلقها را تشکیل می دهند تا همین قرن بیستم به عنوان انسان و یا آدم حساب نمی کردند و حق رأی نداشته اند و هنوز هم در مواقعی می کنند، همچنین کشاورزان، دامداران، کارگران و زحمتکشان.

               همیشه در تاریخ اقلیت و یا اکثریت در بین خود استثمارگران بوده و هنوزهست. دیگران برایشان هیچگونه ارزشی نداشته اند و هنوز هم ندارند. باید در نظر داشت که کالا(انسان) را بهیچ عنوان، به عنوان یک موجود زنده که حق رأی داشته باشد در نظر نمی گرفتند و در خیلی مواقع هنوز هم در نظر نمی گیرند. وقتی که انسانها را کالا، یعنی بردگان بحساب می آورند رأی ندارند بلکه مالک آنها حق رأی دارند. و هر مالکی که کالای(پول و مالکیت) بیشتر داشته باشد مطمعناً در اکثریت قرار می گیرد. این است آن دمکراسی که قرنها پیاده می شده و هنوز می شود. بخاطر همین هم استثمارشوندگان که اکثریت عظیم، عظیم انسانها را تشکیل می دهند همیشه در اقلیت محض و در مواقعی بحساب نمی آیند و نمی آمده اند. و همیشه استثمارگران که اکثریت را دارند(از لحاظ پول و مالکیت) حکومت را می چرخانند و می چرخانده اند و تازه حکومت را هم خود آنها برای مدیریت کارشان بوجود آورده اند و نه برای اینکه توده ها ی زحمتکش در آن شرکت کنند و سنگ جلوی پای استثمارگران بگذارند. حکومت و دمکراسی دردی از استثمار شوندگان دوا نمی کنند. چونکه برای آن بوجود نیامده اند. ولی برای استثمارگران بسیار مهم و حیاتی است. حکومت برای آن بوجود آمده که استثمار را رشد و تکامل دهد.

               دمکراسی هیچ وقت مشخص نبوده و نیست. استثمارگران هر کدام دمکراسی را به شکل خود می بینند. و استثمارشوندگان هم همینطور. چونکه دمکراسی چارچوب(قوانین و مقولات علمی) مشخص ندارد. هرکسی دمکراسی را به شکل خود می بیند. با اینکه به آن یک مفهوم خاص داده اند ولی باز نامشخص است. دمکراسی برای زحمت کشان نه نان می شود و نه آب. و هیچ وقت پدیده ای نبوده که بتوان با آن به حقوق طبیعی انسانی رسید و هیچ گاه مشکل فقر، گرسنگی، بدبختی و بی عاشقی را حل نمی کند و ازبین نمی برد و نمی تواند بکند. دمکراسی یک جامعه حقوقی و تکلیفی هم نیست.

               بروکراسی و درواقع مراکز عریض و طویل اداری هم سخت به استثمار(پول، مالکیت و مبادله) وابسته است. استثمار بدون بروکراسی به مشکلات سخت برخورد می کند. استثمارگران از طریق بروکراسی تسلط خود را بهتر و مستحکم تر می کنند و کمتر ازدست می دهند وبیشتر گیرشان می آید. مدیریت و تمرکز و رشد بدون بروکراسی امکان پذیر نیست.

 

               کمونیستها همیشه معتقد بوده اند که برای حل مشکلات جامعه باید از علم و شناخت علمی استفاده کرد. در واقع طبقه بندی و سازماندهی جامعه از طریق شناخت علمی یعنی قوانین و مقولات علمی امکان پذیر است. کمون پاریس اولین اقدام جنبش کمونیستی بود در راه حل منطقی و یا علمی جامعه به رهبری کمونیستهایی مثل مارکس و انگلس وغیره که چند ماهی دوام نیاورد. در سال 1917 کمونیستها و جنبش کمونیستی به رهبری لنین اقدام کردند و نشان دادند که می توان جامعه را بطور علمی حل کرد و فقر و بدبختی را ازبین برد و موفق شدند بیشتر از نیم قرن دوام آورند.  جنبش کمونیستی از دمکراسی خلقی و یا دمکراسی پرولتاریایی، دمکراسی استثمار شوندگان و یا کارگران و زحمتکشان در مقابل دمکراسی استثمارگران و سرمایه داران استفاده می کردند که شاید بتواند عاملی در مقابل استثمارگران قرار گیرد. که بهیچ عنوان نشد و شدنی هم نیست.

               حل منطقی جامعه  بدون شناخت علمی و طبقه بندی علمی یعنی بدون قوانین و مقولات(اسلوبهای) علمی امکان پذیر نیست. استثمار شوندگان، فقرا، زحمتکشان، زجر دیدگان و کارگران نباید انتظار آزادی و برابری و همبستگی از دمکراسی داشته باشند. دمکراسی چیزی جز نا کجا آباد نیست. یک تصور غلط از خوبی و عدالت و آزادی و برابری است که رهبریش را دون کیشوتها به عهده گرفته اند.

               دمکرات کسی است که معتقد به دمکراسی است.

               بهیچ عنوان دلیل نمی شود که یک دمکرات آزادی خواه باشد یا نه. آزادی رابطه ای با دمکرات بودن ندارد. یک فاشیست و یا یک دیکتاتور هم می تواند دمکرات باشد. یک لغتی که مفهوم مشخص و کاملی ندارد و از نظر مفهوم فقیر است را نمی توان خالص و پاک معرفی کرد و به خورد دیگران داد، مثل لغت «چپ». برای هرچیزی باید از اصول علمی پیروی کرد و نه پدیده هایی که از مغز انسان تراوش میکنند.

               چپ، هم یک لغت علمی نیست و نامشخص و گمراه کننده است. وهر خوبی را نمی توان زیر لفافۀ چپ کشاند تا بتوان ملت را بشیوۀ خود راه برد. برخورد علمی کردن یک اسلوب علمی دارد. لغات و مفاهیم را هم نمی توان به دلخواه خود توجیح کرد و توضیح داد. قوانین و مقولات علمی بر اساس احساسات انسانی عمل نمی کنند.

               برای شناخت بیشتر به کتاب  " قطعنامۀ هم یاران"  در همین سایت رجوع شود.

 

 

 

 زنده باد آزادی    زنده باد برابری    زنده باد همبستگی و هم یاری

  برای باز کردن قطعنامۀ هم یاران بصورت پ. د. ف. اینجا کلیک کنید.

PDF,1

این کتاب به زبان فراسه با این نام  (Le défi est lancé!Manifeste du Communisme) و به وسیلۀ (Edition Baudelaire) و نوشتۀ (Mehdi Shohrati) چاپ و منتشر شده است. این کتاب را می توان مجانی از آدرس زیر بصورت پ. د. ف. بدست آورد. 

   PDF,2