قطعنامۀ هم یاران                                                              مهدی شهرتی
     هکرها شدیداً به این سایت حمله کرده اند. ضبط کنید. نسخه بردارید.                                                                                        
                                                                                                                                                                    

 فلسفۀ علمی یا ماتریالیسم                                                                  وقتی که علم موضع می گیرد !                                                                            دهریون 
                                                      

mehdi.shohrati@asrehamyaran.com

نوشته ها :
  درمورد این سایت 

هدف چیست؟ 

مسئله چیست ؟ 

چه باید کرد ؟

  
تفکر علمی یا تفکر منطقی

 فلسفه

علم 

 دیالکتیک

دیالکتیک چیست؟ از احسان طبری.

 متافیزیک

استثمار

تاریخ استثمار

  پول، مالکیت و مبادله

دمکراسی

 حکومت، دولت

  همبستگی، هم یاری،
همکاری،اتحاد


حکومت مدنی یا قانونی، یا عدالت اجتماعی

  طبقه بندی علمی جامعه  

شناخت و آگاهی

جامعۀ هم یاران
      یا          
کمونیسم


  بحران و رونق
 
 فتشیسم کالا

سازمان
 
 دزد  

حقوق طبیعی

  مرغ  یا  تخم مرغ

   چه حکومتی در ایران

   نبرد کیهانی اهریمن
و
اهورامزدا


 "یار دبستانی من"

 جنگ  و  صلح

  زمین و زمان از آن شما
نیست


زمان
  
پیش بسوی برابری

بدون پول!؟ چطور؟

 همۀ ما محکوم شدگان همین زمینیم

       آزادی       

در هر آفریده ای- آفریننده ای نهفته است

     بیداد

    رفقای حزب توده ایران   

  پرویز شهریاری

  عشق

   خانواده  

   ادب و بی ادب 

        نبرد با استثمار نبردی کیهانی

اعلامیهٔ کمیته مرکزی حزب توده ایران    

نامه های ارسال شده

نامه های دریافت شده





 

                                                                  

                                                           علم فلسفه 

                       علم

  علم تشکیل شده از یک سری قوانین، مقولات و اسلوبها.

     در واقع هیچ مسئله ای بدون راه حل نیست. به عبارت دیگر هر مسئله ای نمی تواند مسئله باشد اگر راه حلی نداشته باشد. راه حل در اینجا همان اسلوبها هستند که خود بر اساس قوانین و مقولات عمل می کنند.وخارج ازمغز و ارادۀ انسان وجود دارند.

     علم مجموعۀ هستی است که حتی نیستی آن بدون اسلوب وقوانین ومقولات نمی تواند وجود عینی داشته باشد. درواقع درخود هستی است که نیستی وجود دارد وخارج از آن بی مفهوم است. نیستی همان تجزیه وتحلیل است وهستی همان رشدوتکامل که درمجموع به آنها تغییروتحول می گوییم.

      یعنی اینکه هستی بانظم ومرتب وطبقه بندی است به طوری که حتی دربی نظمی آن نظمی نهفته است. به عبارت بهتری درهربی نظمی قوانین ومقولات نهفته است که بدون آنها نمی تواند وجود داشته باشد.

     شناخت علمی، درواقع کشف نظم طبیعت ویا هستی است. نظم دراینجا هم همان قوانین، مقولات واسلوبهاست. که اینها درطبیعت و جامعه ویا بعبارت بهتری درمجموعه هستی وجود دارند وانسان برای کشف آنها پیکار می کنند. علم واقعیت عینی خارج از ذهن است که انسان به آن توجه میکند. درواقع کشف یعنی توجه کردن به آنها وبه مفهوم ازخود درآوردن نیست. وآنهارابا اشکال مختلف متوجه میشوند وبرای خود طبقه بندی ومرتب می کنند. درهرصورت برای دیدن واقعیتها وتوجه کردن به آنها احتیاج به شناخت تاریخی، منطقی است.

     شناخت علمی  مقوله ای است اجتماعی. یکنفر ویایک جامعۀ خاص قادر نیست قوانین علمی راکشف کند. بلکه علم را همۀ جوامع یعنی همۀ انسانهای روی زمین کشف میکنند وبهتر گفته باشیم توجه میکنند.

     علوم باروشها واسلوبهای معین بدست می آیند.

     قوانین ومقولات واسلوبهای علمی تکامل مداوم وپیوسته می پذیرند منظورآن است که به کشف ممتد آنها نائل می آییم وقوانین جدید، قوانین گذشته را کامل تر می کنند.

     قوانین ومقولات واسلوبهای علمی هم مطلقند یعنی اینکه زمان ومکان نمی شناسند وهم تاریخی هستند یعنی اینکه زمان ومکان می شناسند.

     تاریخی یعنی اینکه درمرحله ای بوجود می آید ویا می آیند ودرمرحلۀ دیگرازبین میروند. درواقع یک روند تاریخی، منطقی دارند. باید درنظرداشت که درقوانین تاریخی اگرشرایط دوباره ای بوجود آید ویاآیند بازدوباره تکرارمی شوند. با وجود اینکه قوانین مطلق درخود، قوانین تاریخی هم دارندو بالعکس.

     قوانین و مقولات علمی در هر پدیده و یا شیئی به هر شکل و به هر عنوان که می خواهد باشد وجود دارد و یا دارند و از مغز انسان هم تراوش نمی کنند.

     شناخت علمی بدون تجزیه، بدون جمع آوری، بدون مرتب کردن، بدون منظم کردن، بدون طبقه بندی کردن تجربه و تجربه ها بی مفهوم است. در واقع شناخت علمی معرفتی است منظم، یعنی جمع واقعیتها بطور منظم، طبقه بندی، مرتب و نه پراکنده و نه نامنظم است. وقتی که می گوییم علم با نظم است و یا طبیعت و یا هستی نظمی دارد یعنی اینکه بر اساس قوانین، مقولات و اسلوبها که به آنها دیالکتیک می گوییم عمل می شود.

     هر بی نظمی هم با تمام بی نظمی آن اگر در یک مدت زمان معینی و مکان معینی ادامه یابد قوانین و مقولات آن مشخص می شود. و در ضمن پدیده ای که نه زمان منظم و نه مکان منظم و نه حرکت منظم و نه مادۀ منظم داشته باشد برای هستی نا مفهوم است. در واقع همه با هم نمی توانند نا منظم باشند.

     عرصۀ فعالیت شناخت علمی روندهای واقعی (خارج از ذهن) و تفکر منطقی، تاریخی است. به عبارت دیگر علم منطق است، شناخت عینی خارج از ذهن انسانی است و غیر آن بی مفهوم است.

     علم فیزیک است و هیچگونه رابطه ای با متافیزیک و به عبارتی با ایده الیسم ندارد. در واقع متافیزیک و یا ایده الیسم برای علم و یا شناخت علمی بی مفهوم است.

     علم یکی است و آن فیزیک است و یا درواقع ماتریالیسم است و غیر آن بی مفهوم است. علم خود مقوله ایست فلسفی.

     هر علمی و درواقع تفاوت علوم در کلی ترین قوانین و مقولات و اسلوبهای خاص خود در مورد یک پدیدۀ مشخص است.

      هر علم مستقلی چند مشخصه دارد :
     قوانین و مقولات خاص خود را داردو با وجود اینکه از قوانین عام پیروی می کند.

     اسلوبها و شیوه های بررسی و جستجو و یا تجربۀ خاص خود رادارد.
     تاریخ و منطق خاص خود رادارد.
     هر علمی خاص از قوانین و مقولات و اسلوبهای فلسفه پیروی می کند.
     علوم با هم رابطه دارند. روابط علوم در فلسفه نضج پیدا می کند.
همۀ علوم با نظم هستند، یعنی اینکه با قوانین، مقولات واسلوبها هستند. چونکه بی نظمی علم نمی شود.
     در ضمن قوانین عام قوانینی هستند که در همۀ علوم مشترک است. یعنی قوانین و مقولات فلسفی، درواقع دیالکتیک و قوانین خاص قوانینی است که مختص هر علم خاص است. مثلاً بیولوژی، شیمیایی، فیزیکی و یا ریاضی.
     قوانین، مقولات و اسلوبها هم بین خود رابطه دارند که بر اساس قوانین و مقولات عمل می کنند.
     علم تکنیک نیست و تکنیک از علم بهره می گیرد و بدون علم بی مفهوم است. علم خود هنر است بخاطر اینکه بعد، حجم، شکل، ظرافت، نظم، تحول، زیبایی، روشنایی و غیره دارد. (در بخش مربوطه نگاه شود)
     شناخت همان علم است و هر جا از شناخت ص���بت می کنیم م��ظورمان علم است و شناخت دیگری برای هستی بی مفهوم است.
     علوم انسانی ( علم مربوط به روابط بین انسانها) مثل همۀ علوم با نظم است. همانطور که در ریاضی و غیره بی نظمی ریاضی نمی شود در علوم انسانی هم بی نظمی علوم انسانی نمی شود.
     علم تئوری نیست که از مغز انسانها تراوش کرده باشد. بلکه هستی است که انسانها به آن توجه کرده اند و می کنند.
علوم مختلف جنبه های مختلف هستی را نشان می دهند.
     شناخت علمی تکامل یابنده است در صورتیکه علم خود هستی است. انسان هر چه به شناخت علمی دست می یابد رشد و تکامل خود را تسریعتر می کند. شناخت علمی تکاملی و دیالکتیکی است.
     شناخت علمی هر بار که بدست آید اگر جمعترشود، مرتبتر شود، تقسیم بندیترشود وجمع بست جدیدی داده شود تکامل بیشتر می یابد. درواقع اگربرای شناخت علمی از روش علمی استفاده شود رشد و تکامل آن را تسریع می کند.
     علم فلسفه، درواقع فلسفۀ ماتریالیسم و یا دهریون معتقد است که جهان عینی خارج از ذهن شناختنی است و انسان می تواند به درستی جهان مادی (عینیت خارج از ذهن) را بشناسد و آن هم از طریق شیوۀ علمی.
     برخورد ویا شیوۀ علمی، به عبارت دیگر برخورد و یا شیوۀ تفکر منطقی عبارت است از :
          - جمع بست تکرارشوندۀ تاریخی،منطقی پدیدها و قوانین و مقولات و اسلوبهای آنها.
          - تقسیم بندی، بسته بندی، مرتب و منظم کردن و نتیجه گیری و عملکرد دیالکتیکی آنها.

     استفاده از شیوها و اسلوبهای شناخت مثل شیوه ها و بررسیها و اسلوبهای شیمیایی، فیزیکی، ریاضی، بیولوژی و فلسفی.

     نکته :  آیا حکومتمداران از این شیوه استفاده می کنند؟ مطمئناٌ نه. بیخود نیست که می گوییم برای هستی انسانها یک عده انسان ناآگاه و یا کم آگاه و در خیلی مواقع قاطی و یا دونکیشوت وار تصمیم می گیرند. آنها نه می توانند و نه می خواهند به این صورت علمی عمل کنند. چونکه برای آن بوجود نیامده اند.  

     کشف علم (قوانین، مقولات واسلوبها) یک روند تاریخی، منطقی است. شناخت علمی اجتماعی است.

     غیر ممکن برای انسان وجود ندارد و هر چیزی ممکن است مگر آن چیز وجود نداشته باشد. هر چیزی که وجودعینی داشته باشد قابل حل است و شدنی و قابل توضیح و عمل. و آن چیزی که در عینیت خارج از ذهن وجود ندارد مطمئناٌ در مغز انسانهاست.

     تنها راه حل هر مشکلی به هر عنوان و هر شکلی که می خواهد باشد برخورد ویا شیوۀ علمی است.

     دانشمند و عالم کسی است که از قوانین، مقولات و اسلوبهای علمی استفاده می کند. بر خورد علمی آن نیست که یک نفر همه چیز را می داند و یا درست می گوید و یا اینکه چند نفر می دانند و یا درست می گویند. در واقع علم نه اقلیت می فهمد و نه اکثریت. بلکه جمع بستها و تجربه های تاریخی، منطقی قوانین، مقولات و اسلوبها.

     انسان تنها موجودی است که احتیاج به سرور، رئیس و یا ارباب ندارد. بلکه منطق (علم) تصمیم می گیرد. انسان علم را دریافت و فقط علم است که اورا می رهاند. انسان به شناخت علمی رسید و یا دست یافت و تنها شناخت علمی است که اورا از هر مشکلی آزاد می کند. انسان به واقعیت عینی خارج از ذهن یعنی هستی رسید و هستی است که اورا نجات خواهد داد.

     شناخت علمی احتیاج سخت به آزادی دارد ولی گرفتار استثمار است.  

     شناخت علمی بدون صبر و تحمل و فهمیدن امکان پذیر نیست.


 

 

 زنده باد آزادی    زنده باد برابری    زنده باد همبستگی و هم یاری

  برای باز کردن قطعنامۀ هم یاران بصورت پ. د. ف. اینجا کلیک کنید.

PDF,1

این کتاب به زبان فراسه با این نام  (Le défi est lancé!Manifeste du Communisme) و به وسیلۀ (Edition Baudelaire) و نوشتۀ (Mehdi Shohrati) چاپ و منتشر شده است. این کتاب را می توان مجانی از آدرس زیر بصورت پ. د. ف. بدست آورد. 

   PDF,2