| 
				 
				                    
				اضداد    
				
				
				 
				
				          
				پدیده ها و یا اشیاء و یا روابطی که یکی در مقابل دیگری هستند و یا 
				قرار میگیرند. پدیدههای متضاد خود مستقل اند و وابسته به هم 
				نیستند. آنها با برخوردشان به همدیگر تاثیر می گذارند، یا همدیگر 
				را می شکنند، یا پاره می کنند، یا می سوزانند، یا منفجر می کنند، 
				یا تغییرمی دهند و یا با همدیگر پدیدۀ دیگری ایجاد می کنند (چه در 
				کوتاه و یا دراز مدت).  
				
				          
				تضادها همیشه حادثه ( جوّ ) و یا تصادف را ایجاد می کنند وبدون علت 
				و ضرورت هم نیستند. یک سری 
				قوانین و مقولات تاریخی و منطقی این تضادها را بوجود می 
				آورند.  
				
				          
				آنها قطبها نیستند ولی در این اضداد قطبها وجود دارند. 
				 
				
				          
				اضداد در برخوردشان که هر کدام روند خود را طی میکنند پدیدۀ دیگری 
				ایجاد می کنند. این پدیده ها می توانند یکی از چهار شکل پایین 
				باشند و آنها را با 
				x 
				و 
				y 
				نشان می دهیم : 
				
				          
				1 
				-یا 
				
				 X 
				– 
				Y 
				 را از بین می برد و به 
				دیگری، شکل دیگری می دهد. 
				
				          
				2 
				-یا 
				
				X - Y 
				را از بین می برد و به دیگری، شکل دیگری می دهد. 
				
				          
				3 
				-یا 
				Y 
				و 
				
				 X 
				دراثر این بر خورد از بین می روند و تغییر و تحول دیگری در 
				آنها ایجاد می شود و پدیدۀ دیگری ایجاد می کنند. 
				
				          
				4 
				-یاY
				
				  و 
				
				
				 X
				
				 با 
				وجود برخورد با همدیگر کنار می آیند. در واقع تحت تاًثیر همدیگر 
				قرار می گیرند و یا همدیگر را خنثی می کنند. 
				
				
				          
				درواقع دو و یا چند جهت اضداد همدیگر را تغییر می دهند و تاًثیر می 
				گذارند. 
				
				          
				این چهار حالت بستگی به شرایط هر یک از دو پدیده و همچنین رابطۀ 
				بین آنها و محیط (مکانی و زمانی ) بین آنها دارد. 
				
				          
				در تضادها یکی بدون دیگری وجود دارد و مستقل از دیگری است. ولی در 
				قطبها یکی بدون دیگری وجود ندارند و نمی توانند وجود داشته باشند و 
				یکی بدون دیگری بی مفهوم است. 
				
				          
				این چهار حالت بستگی به شرایط و رابطۀ هر یک از پدیده ها دارد. 
				 
				
				          
				مثال می زنیم : 
				
				
				          
				-    
				
				
				 هر استثمارگری برای 
				هستی خود مبارزه می کند و مجبوراست بکند. چونکه برای آن بوجود آمده است. 
				در جایی که عاملی جلویش را بگیرد آن عامل را ازبین می برد. حتی اگر 
				آن عامل استثمارگر دیگری باشد. یا انسان زحمت کشی باشد که برای 
				هستی خود مبارزه می کند. که در مواقعی بدون جنگ امکان پذیر نیست. 
				رقابت یکی از قوانین مبادله است. استثمارگران برای هستی خود نتنها 
				می کشند بلکه برای کسترش بیشتر حتی خلقی را هم نابود می کنند. این 
				زندگی استثمار است و از ارادۀ شخص خارج است. اینجا دیگر قطبها مطرح 
				نیستند بلکه هستی خود پدیده مطرح است. که به غلط با قطبها قاطی می 
				کنیم. 
				
				
				          
				-         
				
				ویا برخورد میکروب 
				و بدن انسان.      
				
				
				          
				-         
				
				جنگ بین دو کشور. 
				
				
				          
				-         
				
				برخورد سنگ آسمانی 
				با زمین. 
				
				
				          
				-         
				
				برخورد شخص با 
				ماشین و یا دو ماشین باهم. 
				
				
				          
				-         
				
				دیدار دو پدیده ویا 
				رابطه و یا چند پدیده. 
				
				          
				دو پدیده می توانند هم متضاد باشند و هم متقابل. مثل برخورد دو آهن 
				ربا و یا برخورد و یا ملاقات بین زن ومرد. 
				
				  
				  
				 |