| 
				   
				
				
				
				دستور کار جدید استثمارگری (توتالیتر) فاش شد (باز بینی جهان 
				گرایی) 
				
				
				نوشتۀ براندون سمیت 
				
				Brandon Smith 
				ترجمه مهدی شهرتی 
				  
				
				
				در ژوئیۀ سال گذشته، زمانی که هیاهو در مورد همه گیری کووید از نفس 
				افتادبود، با ویدئویی مواجه شدم که پروژه ای به نام «مشاوره سرمایه 
				داری فرا گیر 
				
				Council for Inclusive Capitalisme» 
				را تبلیغ می کرد که به سختی تبلیغ می شد. این گروه به رهبری لین 
				فورستر دو روتشیلد 
				
				Lynne Forester de Rothschild، 
				نتیجۀ ترکیب ده ها سال برنامه های مختلف جهان گرایان برای اثبات 
				نهایی از توطئۀ گری، است. 
				
				
				به یاد دارید زمانی که گفته می شد حکومت جهانی توسط نخبگان یک 
				فانتزی پارانوئیدی (شخصیت ناشناخته) است ؟  
				
				
				امروز یک واقعیت است.  
				
				
				« لین فورستر دو روتشیلد 
				
				Lynne Forester de Rothschild
				
				
				می گوید وقت آن رسیده کهESG 
				(محیط زیست، اجتماعی، رهبری
				
				
				Environmental,
				Social, Governance)را 
				حذف کنیم» 
				
				
				G20
				
				
				اوت 2023 
				
				
				لین فورستر دو روتشیلد، بنیانگذار و رئیس مشترک کرسی (انحصار 
				روتشیلد) 
				
				E.L.Rothschild 
				و مشاوره سرمایه داری فراگیر، می گوید که زمان آن رسیده است که 
				اصطلاح (ESG)را 
				دور ریخته و بر پایداری شرکت تمرکز کنیم.  
				
				
				(منبع : بلومبرگ) 
				
				
				  
				
				
				CIC(اتاق 
				بازرگانی بین المللی 
				
				International Chamber of Commerce 
				
				(ICC) 
				
				)ارتباط تنگاتنگی با نهادهایی مانند مجمع جهانی اقتصاد(WEF)، 
				سازمان ملل متحد و صندوق بین المللی پول(IMF)
				
				
				دارد،و منظور آن است که، تلاشی برای همۀ این سازمان ها در داخل یک 
				شرکتی مشترک است. این گروه گسترش آنچه را که «سرمایه داری فراگیر» 
				می نامدرا تشویق می کند. منظور معیاری است که همۀ شرکت های بین 
				المللی در مهندسی اجتماعی مجبورند شرکت کنند. این شیوۀ دیگری برای 
				گفتن این است که شرکت ها ملزم به دستکاری شهروندان و دولت ها از 
				طریق تحریمها و مجازات های اقتصادی هستند. 
				
				
				ما شاهد اجرای این برنامه در دوران قرنطینه کوید و اجرای پاسپورت 
				های واکسنی بودیم.این استراتژی ها نتیجه همکاری شرکت های چند ملیتی 
				است که دست در دست با حکومت ها همکاری می کردند. خوشبختانه این 
				استراتژی با مخالفت مردم و ادارات محلی شکست خورد. 
				
				
				ما همچنین شاهد سرمایه داری فراگیر در تحمیل کردن به شرکت ها و یا 
				انحصارات بزرگ برای اتخاذ استراتژیک محیطی، اجتماعی و حکومتی،رهبری 
				(ESG)بودیم. 
				احتمالاً اکثر خوانندگان قبلاً با 
				
				ESG 
				آشنا هستند، اما باید به خاطر داشت که مردم تا دوسال گذشته از وجود 
				آن بی اطلاع بودند. جهان گرایان از سال 2005 قوانین 
				
				ESG 
				را توسعه داده اند. همانطور که کلوس شواب 
				
				Klaus Schwabاز
				
				
				WEF 
				در کتاب خود "سرمایه داری ذینفع" «Stakeholder 
				Capitalisme» 
				اشاره می کند : 
				
				
				«مهمترین ویژگی مدل سرمایه داری فراگیر امروز این است که چالش های 
				سیستم ما اکنون در مقیاس جهانی است. اقتصاد، جوامع و محیط زیست 
				بیشتر از 50 سال پیش با یکدیگر مرتبط هستند. بنابر این، مدلی که ما 
				در اینجا ارائه می کنیم، اساساً ماهیت جهانی طبیعی دارد، و دو 
				ذینفع اصلی (خصوصی دولتی م.ش) نیز چنین هستند. 
				 
				
				
				... آنچه زمانی در سیاست گذاری اقتصاد ملی و تصمیم گیری تجاری فردی 
				و یا شرکت و یا کاسبی به عنوان عامل خارجی درنظر گرفته می شد، 
				اکنون باید در عملیات هر حکومت، تجارت، کسب و کار، انجمن و فردی 
				گنجانده یا درونی شود. بنابر این سیاره در مرکز سیستم اقتصاد جهانی 
				قرار دارد و سلامت آن باید در تصمیمات اتخاذ شده توسط سایر ذینفعان 
				بهینه شود.
				
				
				» 
				
				
				هویج و چوب 
				
				
				ESG 
				قرار بود ابزاری باشد که جهانی گرا و حکومت ها از آن برای وادار 
				کردن شرکت ها، کاسب کاران، تاجران، مغازه داران به مدل سرمایه داری 
				فراگیر اتخاذ کنند. این یک نوع سیستم اعتبار اجتماعی است. هرچه 
				امتیاز 
				
				ESG 
				یک شرکت بالا تر باشد، دسترسی بیشتری به سرمایه و وام (پول آسان) 
				دارد. 
				
				
				ESG 
				مدرن درسال 2005 پدیدار شد و در ابتدا بر روی مبارزه با تغییرات آب 
				و هوایی متمرکز شد، با تشویق شرکت ها، کاسب کاران، تاجران به 
				همکاری کردن در بازار اعتبار کربن تحت مجازات مشمول مالیات اضافی 
				متمرکز شده بود. 
				
				
				اما در سال 2016، مسیر دیگری به خود گرفت. 
				
				ESG 
				به طور گسترده ای، از جمله نظریه نژاد انتقادی (بررسی) ، فمینیسم، 
				ایدئولوژی ترنسجندر
				
				
				Transgender، 
				عناصر مختلف مارکسیسم و غیره ای از سیاست های بیدار استقبال کره 
				بود. 
				
				
				این 
				
				ESG 
				مدرنی بود که امروزه همه می شناسیم. این تلاشی بود برای وادار کردن 
				محیط تاجران به بمباران کردن مردم به پیام های 24 ساعته «بیدار
				
				
				Woke» 
				و هفت روز در هفته بود که به هرحال برای مدتی کارساز شد. 
				 
				
				
				به نمایش گذاشتن 
				
				ESG 
				شاید یکی از بزرگترین پیروزی های رسانه های جایگزین بود. این گواه 
				بر آن است که «بیداری 
				
				Woke-ifiction» 
				اقتصاد ما و جامعه ما نتیجه یک جنبش فعال توده ای یا تکامل طبیعی 
				تمدن نیست. نه، هر چیزی که«بیدار 
				
				Woke»، 
				یک محصول و یا کالایی بوده، توسط شرکت ها، کاسبکاران و منافع 
				جهانگرایان تحمیل شده بوده.  
				
				
				یک نوع نا امیدی است، مطمئنم که لین فورستر دو روتشیلد 
				
				Lynne Forester de Rothschild 
				به شکست 
				
				ESG 
				در نشست اخیرG20 
				در هند اعتراف کرد. با این حال، همانطور که معلوم است، خانم 
				روتشیلداذعان می کند که هدف، جایگزینی عبارت «ESG» 
				با چیز دیگری خواهد بود که عموم مردم از آن آگاهی نخواهند داشت، 
				درحالی که به ایجاد بوجود آوردن رتبه بندی اجتماعی شرکت ها، 
				کاسبکاران و تاجران برای تسلط بر آنها ادامه می دهند. 
				
					
					جهان گرایان عادت دارند که نام پروژه های خود را زمانی که رو 
					شد، تغییر دهند. این به سادگی راهی برای منحرف کردن توجه عمومی 
					است. با این حال، فکر نمی کنم که این تاکتیک هنوز بتواند 
					کارساز باشد. محققان بر روی پویایی (ESG) 
					گیر کرده اندو تغییر نام کمکی به افشای مجدد استثمارگران (establishment) 
					نمی کند. 
				
				
				  
				
				
				جهان گرایان درحالت تدافعی  
				
				
				می خواهم در اینجا تأکید کنم که محافل جهان گرا به طور قابل توجهی 
				به سمت موضع دفاعی در حرکتند تا موقعیت تهاجمی که چند سال پیش 
				داشتند. ظاهراً در طول کوید به شکلی که انها می خواستند نچرخید. 
				چند وقت پیش، آنها در چیره زبانی خود بسیار جسورانه بودند و اساساً 
				به نیت خود برای ایجاد یک نظام استبدادی جهانی اعتراف کردند. امروز 
				ترسوتر و محتاط تر در حرف هایشان هستند. به همین دلیل است که بیشتر 
				بحث های جهان گرایان  دیگر 
				در بیانیه هایWEF
				
				
				 یا اتاق های انجمن داووس 
				یافت نمی شود. تنها دستور کار واقعی موقع رویدادهای کوچکتر تغییرات 
				آب و هوایی مانند 
				
				G20 
				در هند یا نشست پیمان مالی جدید جهانی در پاریس که در ماه جولای 
				پوشش دادم مورد بحث قرار می گیرد. در خلال این رویدادها است که 
				جهانگرایان بیشتر و بیشتر احساس آزادی می کنند تا در مورد آنچه 
				واقعاً می خواهند صحبت کنند. 
				
				
				جالبه اعتراف دیگری از روتشیلد درG20
				
				
				را تأکید کنیم: او پیشنهاد می کند که "قانون کاهش تورم" 
				بایدن یکی از بهترین معرف تحریک برای کنترل آب و هوا است. 
				
				
				این فقط چیزی را
				
				
				 تأید می کند که ما قبلاً 
				مشکوک بودیم : قانون کاهش تورم هیچ ارتباطی با تورم نداشت. بلکه 
				راهی برای، انحراف پول مالیات دهندگان، به یارانه های دولتی، برای 
				مالیات کربن و فناوری های سبز بود. این در مورد برداشته پول از جیب 
				شما و دادن آن به شرکت هایی است که از خط 
				
				ESG 
				پیروی می کنند.
 
				
				
				 CIC[اتاق 
				بازرگانی بین المللی 
				
				International Chambre of Commerce
				
				
				(ICC)] 
				می خواهد دستورات جهانی را تحمیل کند که شرکت ها و کاسبکاران و 
				تاجران را مجبور به اتخاذ سیاست های نوع 
				
				ESG 
				با استفاده از تریلیون ها دلار در صندق های آب و هوایی (به طور 
				دقیق 7000 میلیارد دلار در سال) کند.  
				
				
				  
				
				
				چگونه کار می کند :  
				
				
				هر شرکتی و کاسبی و یا تاجری «داوطلب» برای استفاده از فناوری های 
				کمتر موثر سبز و ترویج ایدئولوژی آب و هوایی کند، به بودجه عمومی 
				دسترسی دارد- بهشان پاداش داده می شود. 
				
				
				هر شرکتی و کاسبی که از پیوستن به این طرح امتناع کند، با مالیات 
				های سنگین مواجه می شود. وقتی که تلاش برای رقابت با همتایان خود 
				که یارانه می گیرند کند-مجبور به ترک فعالیتش خواهد شد. 
				
				
				این شما را به یاد چیزی نمی اندازد؟ این زائیدۀ تخیل شما نیست... 
				
				
				اینها اساساً اولین مراحل یک رژیم اقتصادی کمونیستی/جمعی بین 
				المللی است.  
				
				
				"سرمایه داری فراگیر" یک فریب است. 
				
				
				در اینجا به اصل مسئله می رسیم. 
				
				
				هیچ "سرمایه داری فراگیر" وجود ندارد. 
				
				
				چیزی به نام "سرمایه داری ذینفع" وجود ندارد. 
				
				
				"ESG" 
				وجود ندارد. 
				
				
				تغییر اقلیمی یک تهدید موجودی نیست. 
				
				
				کووید
				
				
				 هرگز آنقدر جدی نبوده است 
				که می خواستند مردم باور کنند. 
				
				
				وجه اشتراک همۀ این سوالات چیست ؟ همۀ این سوالات برای گمراه کردن 
				است، راهی برای منحرف کردن مردم از هدف اصلی، ایجاد تمرکز کامل همه 
				چیز در دست تعداد کمی از نخبگان است. موقعی ارزشش را دارد که خلق 
				را متقاعد کند که مدیریت اقتصاد کوچک را بپذیرند(مثل مدیریت یک 
				کاسبکار در دست آنها. م.ش). این هدف 
				
				ESG 
				است. این همان سرمایه داری فراگیر است. 
				
				
				جهان گرایان می خواهند برنده و بازنده را جدا کنند. بدتر از آن، 
				آنها می خواهند از پول شما برای پاداش به حمایت کنندگانشان و 
				مجازات شک کنندگان استفاده کنند. هدف آنها ایجاد یک پانوپتیکون
				
				
				panopticon
				(زیر نظر گرفتن کامل اقتصاد م.ش)اقتصادی جهانی 
				است، زندانی غیر قابل گریز که در آن هر معامله ای نظارت، ارزیابی، 
				مجاز یا رد و (البته) ثبت شود. 
				
				
				بوجود آوردن ارز دیجیتالی بانک مرکزی(CBDC) 
				گامی مهم در دستیابی به این هدف است. تصور کنید وقتی صدها شرکت 
				بزرگ و تأثیرگذار جهان در هیئت مدیره هستند و مشتاق چنین توسعه ای 
				هستند، کار چقدر آسان تر خواهد بود... 
				
				
				چندی پیش در این مورد نوشتم :  
				
				
				«تمام محرمانه بودن تجارت از بین خواهد رفت، به جز افرادی که در 
				معاملات پایاپای، بازار سیاه و معاملات مبتنی بر کالا های اساسی و 
				یا مواد خام مشغولند. دلیل اصلی این است که بانک های مرکزی جهانی 
				به طور مداوم ایدۀ پولی ذاتاً سالم را، در 50 سال گذشته، مثل طلا و 
				نقره فیزیکی را از بین برده اند. فراموش نکنید که مبادلۀ پایاپای و 
				بازار سیاه، کم و بیش طبق تعریف، غیر شرعی هستند. آنها نه مالیات 
				می گیرند، نه تنظیم می شوند و نه قابل ردیابی هستند. 
				
				
				اما اشتباه نکنید، این، فقط یک مسئله حریم خصوصی نیست. 
				 
				
				
				اجرای 
				
				CBDC 
				ها همچنین به این معنی است که مالکیت پول و توانایی انجام معاملات 
				و مشارکت در اقتصاد تبدیل به امتیازات می شود و نه حق ها. 
				
				
				در چین کمونیست، استفاده از پرداخت های دیجیتال به یک سیستم اعتبار 
				اجتماعی مرتبط است. آیا می خواهید به حساب های جاری و پس انداز خود 
				دسترسی داشته باشید؟ بهتر است چیزی انتقادی از حزب نگویید، در غیر 
				این صورت توسط یک همسایه (یک غریبه) با استفاده از عملکرد "پچ پچ
				
				
				tattletale" 
				در تلفن هوشمند خود لو خواهید رفت. پول دیجیتال می تواند در چند 
				ثانیه ناپدید شود. آیا می خواهید پول خود را پس بگیرید ؟ ثابت کنید 
				که به حزب "وفادار" هستید. با این حال، خطوط ظریف زیادی بین 
				"شهروند برجسته" و "قانون شکن" وجود دارد و حزب کمونیست چین دائماً 
				درحال تعدیل وضعیت مالی شهروندان خود است. اعتبار اجتماعی بد ممکن 
				است به این معنی باشد که حتی تاکسی ها برای شما توقف نخواهند کرد. 
				شما مجاز به خرید از فروشگاه های گران قیمت نیستید. (آیا شمااز 
				سلامت کافی برخوردار هستید؟ یوان الکترونیکی 
				
				e-yuan 
				شما حتی به شما اجازه نمی دهد که غذای چرند 11-7 بخرید. جدی!) 
				شهروند تا زمانی که بیگناهی اش ثابت نشودمجرم است.» 
				
				
				زمانی که اقتصاد در یک زندان ایدئولوژیک، محبوس می شود و دستیابی 
				به تجارت خصوصی توسط تعداد انگشت شماری از بروکرات ها که با شرکت 
				ها کار می کنند منع شود، استثمارگران 
				
				establishment 
				برای دیکته کردن کل جامعه قادر می شوند. 
				
				
				رفتارهای ما، باورهای ما، اصول ما، اخلاق ما. 
				
				
				درواقع، اگر حکومت این قدرت را داشته باشد که تعیین کند آیا شما و 
				خانواده تان غذا می خورید یا گرسنه می مانید، این قدرت را دارد که 
				شما را مجبور به انجام هرکاری کند. به همین دلیل است که داشتن 
				فلزات گران بهای فیزیکی، غیر قابل ردیابی و ذاتاً ارزشمند، برای 
				آزادی شخصی شما بسیار مهم است. از امروز، تا آنجا که می توانید، می 
				توانید پس انداز خود را به یک شکل جایگزین از پول، متنوع کنید که 
				همچنان، بدون تردید در همه جای دنیا پذیرفته می شود. 
				 
				
				
				بیخود نیست که جهان گرایان از طلا و نقره متنفرند. اینها تقریباً 
				تنها دارایی های مالی هستند که می توانید در اختیار داشته باشید که 
				حساب نمی شوند. آنها به اندازۀ پول نقد غیر قابل ردیابی هستند 
				(آنها نیز از پول نقد متنفرند، اما نه به اندازه) و از همه بهتر، 
				نه می توان آنها را باد کرد و نه هک کرد و در معرض دخالت بانک 
				مرکزی نیستند. 
				
				
				با دستورکار 
				
				Agenda 
				جهان گرایان در هر مرحله اش مبارزه کنید. و مطمئن شوید که هر 
				اتفاقی که بیافتد، شما و عزیزانتان می توانید ظلم آنها را بدون به 
				خطر انداختن باورهایتان قابل تحمل کنید. 
				
				سرچشمه از 
				
				
				Birch Gold 
				و 
				
				
				Geopolintel
				 
				
				
				(در جامعۀ کنونی همۀ سازمان ها، انستیتوها، ادارات، انجمن ها بدون 
				استثنا بر اساس روابط پولی می چرخند و بدون استثنا به صورت شرکت و 
				یا کاسبکاری و یا تجاری عمل می کنند و اگر نکنند از بین می روند. 
				استثمارگران جهانی سلسله مراتب اقتصادی ایجاد کرده اند که در رأس 
				همۀ شرکت ها یک گروه مالی استثماری جهانی قرار دارد که قادر شده 
				است به همۀ سازمان ها، شرکت ها، انجمن ها، کاسبکاران، حکومت ها، 
				شهرداری ها و غیرۀ جهانی اعمال دستور کند و همه به دستوراتش عمل 
				کنند اگر نه ورشکست و نابود می شوند. 
				
				بلک روک به تنهایی 88 درصد صندق شرکت های بزرگ جهانی، تاجران، 
				سازمان ها و غیره را در اختیار دارد. م.ش) 
				
				  
				رتبه بندی 
				ESG 
				چیست ؟
				  
				
				
				  
				 |