قطعنامۀ هم یاران                                                              مهدی شهرتی
     هکرها شدیداً به این سایت حمله کرده اند. ضبط کنید. نسخه بردارید.                                                                                        
                                                                                                                                                                    

 فلسفۀ علمی یا ماتریالیسم                                                                  وقتی که علم موضع می گیرد !                                                                            دهریون 
                                                      

mehdi.shohrati@asrehamyaran.com

نوشته ها :
  درمورد این سایت 

هدف چیست؟ 

مسئله چیست ؟ 

چه باید کرد ؟

  
تفکر علمی یا تفکر منطقی

 فلسفه

علم 

 دیالکتیک

دیالکتیک چیست؟ از احسان طبری.

 متافیزیک

استثمار

تاریخ استثمار

  پول، مالکیت و مبادله

دمکراسی

 حکومت، دولت

  همبستگی، هم یاری،
همکاری،اتحاد


حکومت مدنی یا قانونی، یا عدالت اجتماعی

  طبقه بندی علمی جامعه  

شناخت و آگاهی

جامعۀ هم یاران
      یا          
کمونیسم


  بحران و رونق
 
 فتشیسم کالا

سازمان
 
 دزد  

حقوق طبیعی

  مرغ  یا  تخم مرغ

   چه حکومتی در ایران

   نبرد کیهانی اهریمن
و
اهورامزدا


 "یار دبستانی من"

 جنگ  و  صلح

  زمین و زمان از آن شما
نیست


زمان
  
پیش بسوی برابری

بدون پول!؟ چطور؟

 همۀ ��ا محکوم شدگان همین زمینیم

       آزادی       

در هر آفریده ای- آفریننده ای نهفته است

     بیداد

    رفقای حزب توده ایران   

  پرویز شهریاری

  عشق

   خانواده  

   ادب و بی ادب 

        نبرد با استثمار نبردی کیهانی

اعلامیهٔ کمیته مرکزی حزب توده ایران    

نامه های ارسال شده

نامه های دریافت شده





 

    

                          سازمان

          جامعۀ انسانی بر اساس سازمان می چرخد. هر گوشه و کنار ما سازمانی نهفته است. گرفته ازسازمانهای دولتی(مجلسی، نظامی، انتظامی، خبری، شهرداری و...)، خصوصی و یا غیر دولتی، مذهبی، آموزشی، ورزشی، مبارزاتی، سندیکایی و غیره 

          دو نوع و یا شکل سازمانی وجود دارد :

          »«»«    سازمانهایی که شکل و یا بر اساس سلسله مراتب و یا هیرارشی عمل می کنند. این نوع سازمانها فقط در جامعۀ انسانی به چشم می خورند. انسانها به علت قدرت، توانایی، امکانات و مسئولیت در مراتبی(بالا و یا پایین) جا داده شده اند و یا گرفته اند. یعنی در جایی که کار و یا فعالیت می کنند، هر کسی و یا کسانی، رئیسی، بالا سری، سروری و یا دستور دهنده ای دارند. سلسله مراتب در حیواناتی که بطور جمعی زندگی می کنند وجود ندارد. بدن انسان هم بطور سلسله مراتب عمل نمی کند. درواقع در طبیعت این نوع سازمان نتنها وجود ندارد، بلکه بی مفهوم است، و تازه غیر علمی است. یعنی اینکه بر اساس اصول علمی، قوانین و مقولات علمی عمل نمی کند. درواقع استثمار است که چنین سیستمی(روابطی) را بوجود آورده است و تحمیل می کند. یک شرکت، و یا یک مغازه و یا یک کارخانه، و یا یک مدرسه وغیره به هر اندازه و یا مقدار که (انسانهایی که در آنها فعالیت و کار می کنند) می خواهد باشد بر اساس سلسله مراتب عمل می کنند. که در پایین این مراتب مزد بگیران(کارگران، زحمتکشان، سرباز...) قرار دارند. بعد سر کارگر، رئیس و درجه داران تا مالکان و یا مالکان بزرگ، استثمارگران، حکومتمداران و متافیزیکان در رأس همه قرار دارند. هر کدام یک شکل از مسئولیت، قدرت و توانایی بر زیر دست و یا زیر دستان خود دارند، که یک وضعیت بهتری(پول مالکیت و مبادله) نسبت به دیگران دارند. درواقع استثمار است که تصمیم می گیرد و نه علم و نه شناخت علمی و نه اصول علمی. بزرگترین(بیش از حد زیاد) و کاملترین سازمان هیرارشی حکومت(دولت و مراکز عریض و طویل اداری، انتظامی، نظامی، نگهبانی، کنترل، خبری، خبر چینی و...) و بعد متافیزیک، کشور و... هستند. سازمان هیرارشی رابطۀ سخت با دمکراسی و این یکی با حکومت دارد. در چنین سازمانی زیر دستان کورکورانه از بالایی ها و یا درجه دارترها اطاعت می کنند و باید بکنند، چه شناخت داشته باشند یانه، اگر نه این سیستم(روابط ) نمی تواند پایدار بماند. استثمار هیچ سازمان غیر هیرارشی را قبول نمی کند. در چنین سیستمی(روابطی)، آزادی، برابری، همبستگی، هم یاری، و همکاری مفهوم اصلی خود را ندارند و نمی توانند داشته باشند. جامعه براساس بالا تری، پایین تری و یا زیر دست، بالا دست و یا ارباب، رعیت و یا دارا، ندار تقسیم شده است. استثمار هر سازمانی را بلافاصله به شکل هیرارشی مبتلا می کند.

          احزاب کمونیست، خلقی، انقلابی و انسانی و غیره بدون آن عمل نمی کنند و نمی دانند که چگونه می توان عمل نکرد. دستور همیشه از بالاتر ها می آید و دیگران آنها را، اجباراً و یا نه عمل می کنند. اینجاست آن تضاد درونی احزاب کمونیست، کارگری که از یک طرف می خواهند علمی، منطقی عمل کنند و از طرف دیگر تحت تأثیر سیستم استثماری، غیر علمی عمل می کنند، که امکان پذیر نیست و نبوده. در جامعۀ استثماری نمی توان تصور کرد که می توان سازمان غیر هیرارشی بوجود آورد و یا وجود داشته باشد. تصور چنین سازمانی در مغز انسان نمی گنجید و نمی گنجد، ولی وجود دارد. بعضی ها پروتستانها را سازمان غیر هیرارشی می گفتند و یا اینکه سنی ها در اسلام طبقه بندی بسیار کمتر از شیعه دارند ولی باز آنها بصورت هیرارشی عمل می کنند و نمی توانند نکنند. در آنها هم کسانی هستند که مسئولیت دارند و دستور می دهند. در هر صورت هیچ رابطۀ علمی در آنها وجود ندارد. در چنین سازمانی، قدرت یک فرد در مواقعی تقریباً بطور مطلق، توانا و قوی(خدایی) است. سیستم هیرارشی بدون دستور و قبول دستور غیر ممکن است، چونکه ساختار این سازمانها هم بر اساس همین عامل پایه ریزی شده و عمل می شود. بیخود نیست که هر کسی خود را بالا تر و زرنگتر و فهمیده تر از دیگری می داند و می بیند.

          »«»«    سازمان غیر هیرارشی بر اساس حقوق طبیعی و درواقع علمی(طبقه بندی) و یا تخصصی عمل می کند. قبل از هر چیز باید مطرح کرد که در مجموع دو شکل سازمانی وجود دارد. سازمانهایی که بر اساس شناخت و یا آگاهانه عمل می کنند و سازمانهایی که نا خود آگاهانه بوجود می آیند. دو عامل وجود دارد که در درون هرکدام عمل می کنند. یکی حقوق طبیعی و دیگری استثمار(شکل مادی، پول، مالکیت و مبادله) است. در هرکدام عوامل مشترک به چشم می خورند. وجود آن دو(استثمار و حقوق طبیعی) شکل سازمانی خاص بوجود می آورد. وجود قوانین و مقولات حقوق طبیعی و علمی و استثمار باعث می شود که سازمانهای متفاوت ظاهرگردد. در سازمانهای نا آگاهانه منافع شخصی هر عضو، آنها را نا خودآگاهانه به هم ربط می دهد. ولی در سازمانهای آگاهانه از طرف استثمارگران، حکومتمداران و متافیزیکان(برای یک بچه خدا بی مفهوم است غیر از حقوق طبیعی اش) تحمیل می شوند. در جامعۀ استثماری هر شکل آن بلاجبار سیستم هیرارشی بخود می گیرد و همیشه گرفته است و تازه چیز دیگری هم به تصورشان نمی گنجد. چونکه روابط انسانی بیشتر از سی هزارسال قبل از میلاد تا کنون بر اساس پول پایه ریزی شده و هست. بر عکس در طبیعت سیستم هیرارشی وجود ندار، و حیواناتی که بطور اجتماعی زندگی می کنند اصلاً هیرارشی ندارند. یعنی اینکه در جامعۀ انسانی هم باید وجود داشته باشد، که دارد، ولی واضح دیده نمی شود و اجازه نداده اند که بروز کند. سازمان در جامعۀ حیوانی بر اساس حقوق طبیعی شان وجود دارد و سازمان داده شده اند. وجود سازمان و سازماندهی غیر هیرارشی را در موقعی می توان دید که استثمار(پول، مالکیت و مبادله) هیچگوه نقشی در آن بازی نمی کنند. موقعی است که هم کاری، هم یاری و همبستگی و یا اصول علمی در آن نقش تعیین کننده را بازی می کنند. در طبیعت نه پول وجود دارد و نه مالکیت و نه مبادله، نه اقلیت و جود دارد و نه اکثریت، نه رئیس وجود دارد و نه دستور دهنده ای، نه استثمارگری وجود دارد و نه حکومتی و نه متافیزیکی و بقیۀ مظاهر استثمار وجود ندارند. سیستم هیرارشی نه علمی است و نه بر اساس اصول علمی عمل می کند. در صورتیکه سازمان غیر هیرارشی علمی است و اجباراً هم بر اساس اصول علمی عمل می کند، که پایۀ آنرا حقوق طبیعی تعیین می کند، مثل تمام حیواناتی که جمعی زندگی می کنند. قوانین و مقولات علمی و یا درواقع طبیعت مشخص و روشن است و از مغز انسان تراوش نمی کند. سازمان غیر هیرارشی اجباراً بر اساس همبستگی، هم یاری و هم کاری و بطور آگاهانه  پایه ریزی می شود. اینجاست که آزادی مفهوم کامل خود را باز می یابد. همانطور که حقوق طبیعی هیچگونه رابطه ای با استثمار ندارد، علم و اصول علمی هم هیچگونه رابطه ای با استثمار ندارد. استثمار روابط غیر هیرارشی را نه تنها قبو نمی کند، بلکه سخت سرکوب می کند. در بین جنبش کمونیستی بعضی از(کامل نه) عنصرهای غیر هیرارشی وجود داشتند، ولی عمر طولانی نکردند، و بر عکس سیستم هیرارشی سخت ساکن شد، بطوری که حتی نمی توان این قطعنامۀ کمونیست را به آنها معرفی کرد. بیخود نبود که تقریباً سازمانهای به اصطلاح کمونیستی ناپدید شدند.هر سازمانی اجباراً باید بشکل هیرارشی عمل کند، چه زود و یادیر. بیخود نبود که احزاب کمونیست و سندیکاهای کارگری سخت به آن مبتلا شدند. چونکه اصول علمی را به درستی رعایت نکردند و هنوز هم نمی کنند. سازمان غیر هیرارشی نا آگاهانه نیست و اجباراً هم نمی تواند باشد، اگر نه به حالت هیرارشی بر می گردد. در چنین سازمانی فشار و زور و تحمیل ایده هایی که از مغز انسان ��راو��� می کنند ��جود ندارد. در چنین سازمانی برای اینکه بتواند دوام بیشتر و رشد و تکامل بیابد باید از سه عامل زیر پرهیز کرد : 

          یکی، هر گونه در گیری، به هر شکل و به هر عنوانی.

          دیگری، هر گونه تسلط، فشار و زور بر روی انسان دیگری و طبیعت، به هر شکل و به هر عنوانی.

          و آخری، داشتن بیشتر از حقوق طبیعی.

          این عوامل تولید مشکل حتی در تولید می کنند. در چنین سازمانی، شناخت علمی و اصول علمی مهم ترین و تعیین کننده ترین عنصر است، که با درگیری، فشار، زور و تسلط استثماری امکان پذیر نیست. تنها عنصری است که می تواند به سازمانهای غیر هیرارشی کمک کند، دائمی کند، اعتماد به اعضاء آنها بدهد.

          در هر صورت برای انسان ها، حیوانات و گیاهان تنها راه فقط همین سازمانهای غیر هیرارشی هستند که می توانند هستی آنها را نجات دهند. نکتۀ مشترک  بین تمام اعضای سازمانهای غیر هیرارشی هم فقط حقوق طبیعی آنها است.

          برای نجات طبیعت اول باید انسان را نجات داد.

 

 

 

 

 زنده باد آزادی    زنده باد برابری    زنده باد همبستگی و هم یاری

  برای باز کردن قطعنامۀ هم یاران بصورت پ. د. ف. اینجا کلیک کنید.

PDF,1

این کتاب به زبان فراسه با این نام  (Le défi est lancé!Manifeste du Communisme) و به وسیلۀ (Edition Baudelaire) و نوشتۀ (Mehdi Shohrati) چاپ و منتشر شده است. این کتاب را می توان مجانی از آدرس زیر بصورت پ. د. ف. بدست آورد. 

   PDF,2