قطعنامۀ هم یاران                                                              مهدی شهرتی
     هکرها شدیداً به این سایت حمله کرده اند. ضبط کنید. نسخه بردارید.                                                                                        
                                                                                                                                                                    

 فلسفۀ علمی یا ماتریالیسم                                                                  وقتی که علم موضع می گیرد !                                                                            دهریون 
                                                           

mehdi.shohrati@asrehamyaran.com

نوشته ها :
  درمورد این سایت 

هدف چیست؟ 

مسئله چیست ؟ 

چه باید کرد ؟

  
تفکر علمی یا تفکر منطقی

 فلسفه

علم 

 دیالکتیک

دیالکتیک چیست؟ از احسان طبری.

 متافیزیک

استثمار

تاریخ استثمار

  پول، مالکیت و مبادله

دمکراسی

 حکومت، دولت

  همبستگی، هم یاری،
همکاری،اتحاد


حکومت مدنی یا قانونی، یا عدالت اجتماعی

  طبقه بندی علمی جامعه  

شناخت و آگاهی

جامعۀ هم یاران
      یا          
کمونیسم


  بحران و رونق
 
 فتشیسم کالا

سازمان
 
 دزد  

حقوق طبیعی

  مرغ  یا  تخم مرغ

   چه حکومتی در ایران

   نبرد کیهانی اهریمن
و
اهورامزدا


 "یار دبستانی من"

 جنگ  و  صلح

  زمین و زمان از آن شما
نیست


زمان
  
پیش بسوی برابری

بدون پول!؟ چطور؟

 همۀ ما محکوم شدگان همین زمینیم

       آزادی       

در هر آفریده ای- آفریننده ای نهفته است

     بیداد

    رفقای حزب توده ایران   

  پرویز شهریاری

  عشق

   خانواده  

   ادب و بی ادب 

        نبرد با استثمار نبردی کیهانی    

نامه های ارسال شده

نامه های دریافت شده





 

 

                       ملی گرایی

 

          جالب است که در جوامع کنونی یک اکثریت بسیار عظیمی از انسانها حاضرند برای وطنشان، برای ملیتشان کشته شوند و سینه چاک دهند0 با وجود اینکه نه وطن و نه زمین متعلق به این انسانها است، بلکه متعلق به پولداران و مالکان بسیار بزرگتر، درواقع استثمارگران بسیار بزرگ(از نظر پول و مالکیت) و هیچ چیزی متعلق به انسانها نیست مگر پول پرداخته باشند و تازه، همه چیز متعلق به استثمار است0 چه سر بازانی که برای وطن خود کشته می شوند بدون اینکه بدانند که آنها اصلاً وطن ندارند و برده های استثمارگرانند و بوده اند و چه کارگران، زحمتکشان، دانشمندان، متخصصین، پزشکان و جوانانی که فکر می کنند و افتخار می کنند که وطن دارند و برای وطن خود کشته هم می شوند ولی نمی دانند که هیچی از آن آنها نیست، حتی خودشان متعلق به خودشان نیستند0 و تازه کشورهایی(زندانهایی) که حتی برای توالتش، برای تولدش، برای هوایش، برای زیبایی اش، برای آسایشش، برای آبش، برای غذایش، برای خوابش، برای خانه اش، برای عشقش، برای خوشبختی اش، برای مرگش، برای آزادیش و غیره و غیره باید پول بپردازند0 مگر قدرت خرید زندان (زمین متعلق به استثمارگران و به عبارت دیگر کشور) خود را داشته باشند و تازه از دست استثمار راحتی ندارید و بدانید که همیشه تحت نظر هستید0 باید به انسانها گفت که اگر وطن شما متعلق به شما است، چرا هر کاری (در رابطه با حقوق طبیعی) که خواسته باشید بکنید باید زیر نظر دولت استثمارگران و قانون استثمارگران و خود استثمارگران بکنید و تازه ورقه، کارت، شمارۀ بردگی را هم با خود همیشه به همراه داشته باشید و تازه آزادی هم ندارید0 شماها تا آنجایی آزادید که عین گوسفند و پنگوئن عمل کنید(بی ادبی نشود به حیوانات)0 شماها تا آنجایی آزادید که بر علیه استثمار عمل نکنید0 درواقع آزاد بدنیا می آیید تا آزاد نباشید0 اکثر انسانها نمی دانند که مرز کشی های کشوری و یا ملی- ملکی چیزی جز مرزبندی های استثماری نیستند0 استثمارگران دور ملک خود را مرز می کشند و به آن اسامی مختلف می دهند و وقتی که از یک حد معینی تجاوز کرد به آن کشور اطلاق می شود، و بعد به انسانهای درون ملکشان وطن را اهدا می کنند و می گویند که شماها بهتر از دیگرانید و اجازه ندارید از آن بسادگی خارج شوید و تازه همیشه باید پول بدهید، بدون اینکه بدانید که در تمام دنیا انسانها تفاوت چندانی با هم ندارند و مرز بندی برای کرۀ زمین بی مفهوم است0 درواقع انسانها را در زندانهایی بنام کشور(وطن) حبس کرده اند که دیوارها، میله های آهنین و سیمهای خاردار آن بسیار بزرگتر و محکمتر از زندانها و هستند0 اینطوری به انسانها وطن داده اند و آنها را طلسم کرده اند0 درواقع از نادانی و نبود آگاهی و درواقع کمبود شناخت انسانها سو استفاده می کنند و سوار انسانها می شوند و آنها را به راحتی برده نگه می دارند0 و به آنها زنجیر بردگی(شناسنامه، مدرک شناسایی، کارت شناسایی، گذرنامه، کارت الکترونیکی و غیره) آویزان می کنند0

          وطنی که هم وطنان خود را استثمار می کند، زجر می دهد، بدبخت می کند، شکنجه می دهد، مریض می کند، بزور به سربازی می فرستد تا برای استثمارگران بجنگد و سینه چاک دهد و کشته شود تا حق زندگی داشته باشد0 وطنی که هیچ چیز آن متعلق به هیچکس نیست غیر از سرمایه داران و یا استثمارگران، دیگر وطن نمی شود جز ملت «خر» کنی0 در وطنی که باید حتماً با کارت شناسایی(بردگی) و انواع و اقسام کاغذها راه بروی چونکه امکان بازجویی تو را خواهند کرد چیزی جز زندان نیست0 ارتش، پلیس، کنترل، جاسوس، خائن، خبرچین و انواع و اقسام ادارات و سازمانها را مواظب شما کرده اند تا مبادا شما وطنی ها تکانی بخورید و پول و باج نپردازید اگر نه غیر وطنی می شوید0 وطنی که در هر خانه ای و یا هر اتاقی با انواع و اقسام قفل ها بسته شده اند و همه از همه می ترسند و همه همدیگر را بچشم دزد می بینند و یا روباهی می بینند که اورا می خواهد بدرد دیگر وطن نمی شود0 پس وطن درواقع ملک مالکان است و نه انسانها0 وقتی که استثمارگران و حکومتمداران از وطن صحبت می کنند منظورشان سر مایه و یا مالکیت آنها است و نه چیز دیگر، و شما بردگان و تعظیم کنندگان آنها هستید0 استثمار انسانها را از لحاظ شکل، رنگ، بو، کشور، منطقه، محله، همسایه، نژاد و مذهب به جان هم انداخته اند، بخاطر اینکه استثمار انسان ها را از هم جدا کرده و می کند0

          وطنی که از هم وطن خود می دزدند، دیگر وطن نمی شود0 وطن را تا آنجا به شما می دهند که بر علیه استثمارگران و حکومتمداران و متافیزیکان بپا نخیزید و برای حقوق طبیعی خود بپا نخیزید اگر نه غیر وطنی می شوید0 وطنی هایی که به هموطن خود حقه می زنند، دروغ می گویند، چپاول می کنند، می کشند، غارت می کنند، بدبخت می کنند و آزار و اذیت می دهند فقط بدرد خود استثمارگران می خورد0 جامعه ای که بر اساس استثمار باشد حتی دوست آدم و یا حتی پدر، مادر، خواهر و یا برادر به آدم خیانت می کند، خنجر می زند، می چاپد، می دزدد، دروغ می گوید و غیره چه رسد به دشمن0

          تصورش را بکنید که مثلاً در آفریقای جنوبی انقلاب کردند تا استثمارگران سیاه پوست، توده های آفریقای جنوبی را بچاپند، آنهم با همکاری استثمارگران سفید پوست0 استثمارگر با هر شکلی، بویی و رنگی که می خواهد باشد استثمارگر است و بقیه استثمارشونده و تعظیم کنندگان روی زمین0 زحمتکشان آفریقای جنوبی فقط شکل بردگی خود را عوض کردند0

          در همین وطن نتنها باید مالیات(باج دولتی) پرداخت، بلکه برای هر چیزی که خواسته باشید بخرید باید مالیات و بیمه بپردازید0 در مواقعی حتی از مالیات و بیمه هم مالیات می گیرند0 مالیات را هم همین حکومتمداران وطنی برای استثمارگران وطنی به وطنی ها تحمیل می کنند و کرده اند0 درواقع شماها بردگان و یا مالکان استثمارگرانید و استثمارگران یک منطقه با دادن وطن به شما که به آن افتخار می کنید و طلسم می شوید، ملک خود می دانند که دیگر شما ها مالک دیگران نخواهید شد0 چونکه وطن از همه چیز بالاتر است و پایین نمی آید0 و تازه باید برای وطن(ملک استثمارگران) اگر شده کشته هم بشوید و آنرا خودکارانه و طلسم شده و با علاقه خاص انجام می دهید0 ولی آیا استثمارگران وطن دارند؟ مطمعناً نه0 چونکه آنها حتی وطن را هم خریدو فروش می کنند و آنهم به همراه برده های درون ملک(کشور) شان0

          ای انسانهایی که وطن دارید و وطن خود را هم دوست دارید و آنرا آزادی می بینید و افتخار می کنید و برای وطن خود کشته هم می شوید و کشته ها داده اید و حاضرید بشوید و خود را فدا کنید و درواقع همدیگر را می کشید0 این وطن شما از آن شما نیست و هیچ وقت در تاریخ هم نبوده، بلکه ملک استثمارگران است0 و برای زندگی کردن در آن باید هزاران ورق بردگی داشته باشید و انواع مالیاتها و بیمه ها و غیره بپردازید و حتی برای سر پناه پول بپردازید و بیکار شوید و باشید و گرسنه باشید و در فقر باشید و اگر اعتراض کنید شما را به زندان می اندازند و یا اینکه خارجی هستید0 و تازه قوانین کشور(ملک) را هم خود استثمارگران می نویسند و به خورد شماها می دهند که عمل کنید و باید بکنید برای اینکه خارجی نباشید و هر چیزی که حکومتمداران، استثمارگران و متافیزیکان می گویند را اطاعت کنید و آنهم بدون چون و چرا، و به حد وحشتناکی کار کنید و زحمت بکشید و زجر بکشید و برای هر چیزی باید پول بدهید و حتی برای پول هم پول بدهید0 وطنی که با دیوارها و خارها و کلیدها و رمزها و پنهانی ها پر است0 لغت «به توچه» تاریخی عظیم دارد0 همین وطنی هایی که شما برایشان خود را به کشتن می دهید، و آنها به شما هی دروغ می گویند، از شما دزدی می کنند، مردم فریبی می کنند و هزاران کثافتکاری دیگر می کنند و به شما ها هم تحمیل می کنند که همان کارها را هم بکنید و تازه اگر مخالف کشته شدن باشید حتی شما را می کشند، این است وطن شما، وطنی که بهیچ عنوان از آن شما نیست که برای هر چیزی و به هر عنوانی که می خواهد باشد باید پول بپردازید، آنهم به اصطلاح در سرزمینی که بدنیا می آیید0 حتی برای راه ها پول بدهید، برای آب و هوا هم باید پول بپردازید، برای زیبایی های طبیعت هم باید پول بپردازید، برای شکم خود هم باید پول بدهید، برای ساختن باید پول بدهید و یا بپردازید، برای دوری و نزدیکی هم باید پول بپردازید، برای کشت هم پول بپردازید و حتی برای زن گرفتن و یا شوهر کردن پول بپردازید و برای طلاق گرفتن هم پول بپردازید و غیره و غیره، اگر نه سرزمین شما بحساب نمی آید0 همین سرزمین شما که وطن شماست هم حق ندارید آزاد باشید و آزاد فکر کنید و آزاد در طبیعت زیبای کرۀ زمین و در هرجایی که هستید راحت راه بروید و راحت بمیرید0 باید پول بدهید و تازه برای آنها هم باید کشته شوید و به سربازی بروید0 چونکه شماها ملک و یابردۀ این استثمارگرانید0

          به شما وطن داده اند تا استثمارگران وطنی شما را استثمار کنند و تازه از ملی گرایی پول های هنگفتی به جیب می زنند و سوار وطنی ها می شوند چونکه خودکارانه طلسم شده اند0 چه لذت و افتخاری است وطن، فقط بدرد گمراه کردن می خورد0 مرز حد و حدود یک ملک است0 کشور یک مفهوم استثماری است0 وطن شما زندان بزرگی است که استثمارگران ساخته اند و تحمیل کرده اند و کرۀ زمین را بین خود تقسیم کرده اند و مالک شده اند و به شما وطن دادند تا آزاد باشید و آزاد بمیرید، آزادید تا گرسنه باشید، در فقر و بدبختی باشید، آزادید تا بردگی کنید و یاد بگیرید چگونه تعظیم کننده باشید و سواری بدهید تا شما را خار و زلیل کنند و شگنجه دهند0 آزادید تا مریض شوید و سل داشته باشید و غصه بخورید0 آزادید تا بیکاری بکشید و بیگاری و کار طاقت فرسا بکشید تا نباشید0 آزادید تا دلتان می خواهد تراژدی(وقایع ناگوار و یا غیر معمولی) داشته باشید، این است وطن شما0 آیا در آن آزادید هر جایی که می خواهید بروید و بخوابید و نفس راحت بکشید و یا انسانها را دوست داشته باشید و با آنها از زیبایی ها و از عشق صحبت کنید و یا از طبیعت جامعه گفتگو کنید و لذت ببرید؟ مطمعناً نه0 وطنی که نه در آن اعتمادی هست و نه آزادی، نه خوشبختی، نه زندگی، نه عشق و نه زیبایی، وطنی که همه چیزش بر اساس پول، مالکیت و مبادله است0 و تازه همه منتظرند تا شاید شانسی(رویا برای طلسم شدگان حرام نیست) در خانۀ آنها را بزند0

          وطنی که انسانها مشکل به هم احترام می گذارند مگر با پول، وطنی که همۀ مراگز دولتی اداری، بازاریان، تاجران، فروشندگان، مالکان، اربابان و رئسا، وطنی ها را می چاپند0 مطمعناً برای کارگران و زحمتکشان و یا استثمارشوندگان وطن وجود ندارد، و برده همه جا برده است0 بلکه استثمارگران وطن دارند و نمی خواهند که این وطنشان(ملکشان) از دست برود0 و شماها ای انسانها چیزی جز برده های و یا کالاهای این سرزمین مالکان نیستید و خود شماها هم جزو وطن آنها بحساب می آیید0 یعنی اینکه شماها همه متعلق به استثمارگران هستید0 و باید هم خدمت سربازی بکنید و برای استثمارگران حتی کشته هم بشوید0 در هر صورت سرمایۀ آنها احتیاج به نگهبان، تعظیم کننده و بردۀ مجانی دارد تا گنده تر شوند0 استثمار برای همه چیز شما تصمیم می گیرد، برای غذا خوردن، برای استراحت، برای خواب، برای عشق و غیره تصمیم می گیرد0 بعضی از استثمارگران نه تنها کشور خود را از آن خود می دانند بلکه تمام دنیا را ملک خود دانند و با بی وقاحتی هر کاری دلشان خواسته باشد می کنند0 خارج از اینکه تصور کنند که زمین و زمان از آن هیچ کس و هیچ احدی نیست و کسی هم حق مالکیت و تقسیم بندی آنرا ندارد0 هیچ احدی حق ندارد که بیشتر از حقوق طبیعی اش داشته باشد، چونکه حیوانات و گیاهان هم حق دارند0 توده های زحمتکش چه خارجی و یا داخلی آن در هر منطقه از کرۀ زمین باید زجر بکشد و سعی کند بیکار نشود و یا دست به هر کاری بزند تا پول درآورد، تا خانه بخرد و یا اجاره کند و در حلبی آباد زندگی کند و غذا بخرد، آب بخرد، هوا بخرد، مالیات بپردازد و انواع بیمه ها بپردازد و برای جابجا شدن بر روی زمین باید کلی ورق، سند،مدرک و پول داشته باشد و تازه آنهم با چه پولی، پولی که استثمارگران به آنها می دهند0 در جامعۀ استثماری هیچ چیز متعلق به کسی نیست جز کسی که پول دارد و مالک است و تازه0 استثمارگران دولت را بوجود آورده اند تا مدیریت ملکشان را انجام دهند0 و نیروهای نظامی، انتظامی، کنترل، اداری، نگهبانی هم برای نگهداری و کمک به رشد و تکامل و تمرکز استثمار است0 و نه اینکه به بیکاران، فقرا، گرسنگان، بی پناهان، زحمتکشان و استثمارشوندگان کمک کنند0 اگر نه دفاع از وطن و دیگران را دشمن دانستن سخت مسخره است0 و تازه چه موقع به گرسنگان و بی پناهان کمک کرده اند که حالا بکنند0 شماها حتی برای مقداری بیشتر دست به اعتصاب و تظاهر ات می زنید و با اینحال محل شماها هم نمی گذارند و می گویند خیابان تصمیم نمی گیرد و به شما چیزی نمی دهند0 آیا در تاریخ دیده اید که استثمارگران بخاطر منافع خود دست به اعتصاب بزنند و تظاهرات کنند، البته که نه0 آنها همیشه و بدون استثناء برای احقاق مالکیت از دست رفته شان همراه و با نیروهای نظامی ، انتظامی، کنترل، نگهبانی، خبری، خبرچینی، مزدوری، جاسوسی و غیره آمدند، کشتند، کشتند، کشتند.... و هنوز می کشند0 فقط سنگها و دیوارها می دانند که چه کرده اند0 کرۀ زمین از آن شما نیست و بیخود به وطن خود ننازید، بلکه از آن استثمارگران بسیار بزرگ است0 از آن پولداران و یا دارا های بزرگ است0 و اگر کسی اعتراض کند، دولت و مراکز عریض و طویل اداری، نظامی، انتظامی، نگهبانی، کنترل، مزدوری، خبری، خبرچینی، جاسوسی، قضایی، متافیزیکی و با انواع و اقسام ابزار جنگی عجیب و غریب(استثمارگران می گویند؛ دفاعی، عملیات انسان دوستانه، سازمان ملل، حقوق بشر، برای دمکراسی، صلیب سرخ، تروریسم و غیره و غیره) به جانش می افتند0 و با روزنامه، مجلات، رادیو، تلویزیون، کتاب و متافیزیک هم «خر»شان می کنند تا از اعتراضاتشان بکاهند و یا از بین ببرند و درواقع شما را برده نگه دارند و به شکل خود راه ببرند و هر چند مدت هم به شما حق زوزه کشیدن می دهند تا دمکراسی شان بخوبی انجام داده باشند0

          وطن مثل کبابی است که بویش را توده ها و تعظیم کنندگان می خورند و خود کباب را استثمارگران، حکومتمداران و متافیزیکان نوش جان می فرمایند0

          ای انسانها؛ این استثمارگران شما را در حرف در مالکیت کشور خود شریک می کنند که برایشان برده های وفادار بمانید و برایشان کشته شوید و هی پول بپردازید برای اینکه بتوانید استفاده کنید0 زمین و زمان را چنان کرده اند که باید در مسیری که آنها تعیین می کنند و کرده اند و با چارچوبی که آنها تعیین کرده اند و می کنند راه بروید و اگر کمی چپ و راست نگاه کنید و یا راه بروید وارد ملک آنها می شوید و تازه بلا سرتان می آید0 برای تمیز و زیبا کردن و برای کثیف کردن محیط زیست از شما پول می گیرند، جنگلها و حیوانات را ازبین می برند و بجایش پارکهای کوچک و بزرگ و گلف بوجود می آورند و از شما پول می گیرند، برای زنده  و مرده بودن در وطن خود پول می گیرند0 در هرصورت برای مرده ها بیشتر خرج می کنند و احترام بیشتری قائلند تا برای زنده ها0 و تازه این پرچمی که شما ها به آن افتخار می کنید چیزی جز نشان استثمارگران مشخص نیست0 کشور (ملک)ها را به جان هم می اندازند و از وطن دفاع می کنند0 جنگهای بین کشورها، درواقع چیزی جز جنگهای بین استثمار گران نیست0 اگر نه هیچ تغییری در وضعیت اکثریت خلق نمی شود و در تاریخ نشده است جز سینه چاک دادن برای وطن استثمارگران0

          ای گرسنگان جهان ؛ تا وقتی که پولدارها، داراها و یا استثمارگران هستند شماها گرسنگان باید باشید و تا زمانی که شما گرسنگان هستید پولدارها و یا استثمارگران وجود دارند و خواهند داشت

          این استثمارگران حتی حقوق بشر، سازمان ملل، دمکراسی، عملیات انسان دوستانه و بقیۀ سازمان های خوش رنگ و خوش فرم  را بخورد شماها می دهند تا از سرزمین شان دفاع کنید اگر نه شما را به عنوان خائن می کشند آنهم خائن به وطن(ملک) استثمارگران0 چونکه آنها «خوبی» شما را می خواهند و نه آزادی، همبستگی و دوستی شماها0

          ای انسانها، شماها به گذشتۀ کشور خود که ملک استثمارگران بوده و هنوز هست افتخار می کنید0 شما در هیچ جای این ملک و یا مالکیت نیستید و نبوده و نخواهید بود0 تاریخ هر خلقی خارج از تراژدی نبوده و نیست و در چنین جامعه ای نخواهد بود0 این انسانها که به امپراتورهای وطنشان، به شاهان، به استثمارگران وطنشان می نازند که خلقهایی را نیست و نابود کرده اند و هزاران آثار باستانی، جنگلها، حیوانات و غیره را نابود کردند و وطنی ها را کشته و شکنجه و زجر داده اند و هنوز می کنند در اشتباهند0 باوجود این درمدارس و مراکز آموزشی از افتخارات این آدمکشان و مرفه هان و خائنان صحبت می کنند و تحمیل افتخار می کنند و از زیبایشان و جشنهایشان صحبت می کنند تا مردم را طلسم شده نگه دارند0

          همانطور که استثمارگران کنونی از زیبایی و قشنگی بمب های اتمی، هسته ای، نترونی، شیمیایی، لیزری، باکتریولوژی و غیره شان ملت را طلسم کرده اند و بر شبح وطن می دمند0 شبحی که وجود عینی ندارد جز برای استثمارگران و تازه0 چطور می توان به شاهان، مالکان، ملکه ها، امپراتورها و روحانیون و امثال آنها به هر شکل و به هر عنوان آن افتخار کرد0 آنها بدون تعظیم کننده گان، بدون گرسنگان، بدون استثمارشوندگان، بدون بردگان، بدون شکنجه، بدون زور و فشار و غیره نمی توانسته اند و نمی توانند وجود عینی داشته باشند0

          شما باید گرسنه باشید تا سرمایه داران و یا داراهان و یا استثمارگران باشند0 شماها باید بیکار باشید تا استثمارگران چاقتر شوند0 شماها باید تعظیم کننده باشید تا آنها بتوانند سروری کنند0 شماها باید زجر بکشید تا استثمارگران راحتتر زندگی کنند0 این استثمارگران حتی سازمان هم برای دفاع از شما درست می کنند ولی حاضر نیستند به شما بدهند0 اگر بدهند دیگر خود آنها وجود نخواهند داشت0

          جالب توجه و بسیار مسخره است که انسان حتی برای بیماری که یک عامل خارج از قدرت انسان است، یعنی اینکه یک عامل طبیعی است و انسان بهیج عنوان نه تمایل و نه خواهان مریض شدن است، باید پول بپردازد0 مگر بیماری در دست خود آدم است که باید برایش پول پرداخته شود0 در خیلی مواقع استثمارگران شمارا مریض می کنند که زجر بکشید و پول دارو و دکتر راهم از خود شما می گیرند0 چرا باید برای عوامل طبیعی که خارج از ارادۀ انسان است پول پرداخت؟ شاید بتوان انسان را برای کار کرده محکوم به عوارض کرد ولی بیماری را هیچ احدی قبول نمی کند0 چطور انسانها به خود اجازه می دهند پول بگیرند و پول بدهند0 تازه انسان بخاطر این محکومیت طبیعت نتنها باید به به دکترها پول بدهد بلکه به دولت و مراکز اداری با انواع مالیاتها و بیمه ها و کمک ها پول بدهد0 انسان برای کار نکرده چه زجری باید بکشد0مگر قبل از بدنیا آمدن از انسان سوأل کردند، که چرا بدنیا می آید، که باید برای حقوق طبیعی که خارج از ارادۀ انسان است زجر، شکنجه، بدبختی، مریضی، کشتار، نابودی، زندان، این اداره و به آن اداره، ناراحتی، عصبی، فشار، زور و هزاران کثافتکاری دیگر را تحمل کند0 در جامعۀ استثماری هم انسانها، انسانها را محکوم به بیماری و مرگ می کنند و هم طبیعت0 و مسخره تر آنجایی است که برای هر دو عامل باید پول پرداخت، و آنهم به انسان و نه طبیعت0

          تصورش را بکنید، بچه ها علاقه به نان(به عنوان نمونه) دارند0 البته انسانها سخت به نان وابسته اند، چرا باید نان انواع مختلف داشته باشد و قیمت متفاوت و با یک نوع گندم تا نان خوب را بهتران و درواقع از ما بهتران(منظور پولداران است) میل بفرمایند و نان بد را دیگران بخورند0 چرا اصلاً باید برای نان، هوا، آب، زمین، زمان، شیر و گوشت پول پرداخت0 علاقۀ بچه ها به نان، شیر، آب و غیره دست خود آنها نیست که باید برای برایشان پول پرداخت0 شیر را می گذارند فاسد شود و یا دور می ریزند و حرام می کنند ولی حاضر نیستند به شما گرسنگان بدهند، و باید پول بدهید0 آنهایی که از نان خوب استفاده می کنند اقلیت دارا و مرفه هستند، اگر نه اکثریت عظیم انسانها از نانی استفاده می کنند که مواد شیمیایی و یا تغییر ژنتیکی و یا مخلوط با مواد دیگر خورده است0 آن نان برا ی سلامتی و یا بیولوژی و یا رشد انسانی نیست بلکه فقط برای پول، مالکیت و مبادله است0 انسانها اکنون غذاهایی بخورد ملت می دهند که فقط مزه دارند و از گلو به راحتی پایین می روند و هیچگونه مواد غذایی با ارزش برای سلولهای بدن ندارند0 و در مواقعی فقط شکم را آرام می کنند و نه سلولهای مثلاً مغز0 در جامعۀ استثماری حتماً باید یک عده گرسنه باشند تا یک اقلیتی استثمارگر باشند آنهم با شکم پر0 جامعه ای که براساس پول، مالکیت و مبادله باشد و تصمیم بگیرد، مطمعناً نان خوب و بد وجود خواهد داشت0 و برای پول در آوردن، طبیعت را هم از بین می برند0 و اگر طبیعت خوب و خوشگل بخواهید(آنطور که در مغز بعضی ها هست) باید پول بدهید0 اکنون دیگر طبیعت زیبا نیست، درختان زیبا نیستند بلکه باید آنها را تزئین کرد تا خوششان بیایند0 مواد غذایی خوب از آن پولداران است و مواد غذایی بد و یا بنجل برای کم پولداران، و بی پولان هم جایشان زیر خاک است0 حتی آب و یا هوای خوب از آن کسانی است که پول دارند0 و آبی و یا هوایی که زیاد برای بدن خوب نیست و با انواع مواد شیمیایی به لجن کشانده اند از آن کسانی است که به اندازه اش پول می دهند0 و اکثراً هم همین ها یی مریض می شوند که مواد غذایی، آب و یا هوای ناکامل و کثیف شده و یا شیمیایی نوش جان می فرمایند و امکانات درست ندارند و دکترهای تاجر و حکومتمداران و استثمارگران و متافیزیکان را خوشحال می کنند و چاقتر می کنند0 دکترها و شرکتهای تولید دارو خیلی خوشحال می شوند وقتی که شماها مریض می شوید0 چونکه با مریضی شما حال می کنند، با زجرکشی شما حال می کنند و بابدبختی شما خوشند و لبخند بر لب دارند0 مطمعناً آنهایی که چنین مواد غذایی می خورند نمی توانند از نظر فیزیکی، بیولوژیکی و معنوی سالمتر باشند0 مواد غذایی در رشد و تکامل انسان، چه فیزیکی، بیولوژیکی و یا معنوی بسیار تعیین کننده است0 و تازه استثمارگران سبزیجات و میوه های خارج از فصلشان می خورند در صورتیکه دیگران باید منتظر فصل آنها شوند تا شاید چیزی گیرشان بیاید0 استثمارگران هر موقع دلشان بخواهند می خورند و می خرند0 تغذیۀ درست و سالم و مرتب همراه است با بهتر بودن، سالمتر بودن، شادابتر بودن و بچه های بهتر داشتن0

          چرا انسان برای کار نکرده باید پول بدهد0 برای زنده ماندن و حتی مردن هم پول بپردازد0 برای غذا که بدنش از او تقاضا می کند باید پول بدهد0 و یا اینکه برای آلت جنسی اش پول بدهد0 چرا انسان باید وابسطه به یک عامل خارجی مثل پول و درواقع استثمار باشد0

          کارگران و زحمتکشان، بدانید، زمانی که فکر کنید، مالکیت باید وجود داشته باشد، مطمئن باشید همان چیزی است که جنگلها، دریاها، خشکی ها، آسمانها، حیوانات، بردگان(هانطور که هم اکنون هستید) متعلق به شخصی و یا گروهی خواهید بود و یا به اسم(وطن) از آن شما و در واقعیت از آن استثمارگران، حکومتمداران و متافیزیکان خواهد بود و برای استفاده کردن از آن باید پول بدهید و زجر بکشید و شما و بچه های شما بردگان آنها خواهید بود0

          زحمتکشان، ای انسانها ؛ همانطور که می دانید با پول هر چیزی را می توان خرید و یا فروخت0 حتی  چیزهایی که نه در تصور شما و نه در خواب شما و نه در فکر شما می گذرد0 با پول می توان حتی قلب زندۀ یک بچۀ حتی تازه بدنیا آمده و و سالم و تندرست خرید0 می توان هر چیزی را خرید و یا فروخت0 و یا اینکه یک بچۀ زنده را فقط برای چشمهایش  می خرند و یا می دزدند و می فروشند0 حتی مغز انسان زنده می خرند و می فروشند0 و یا اینکه عضو هایش را ارزان می خرند و یا «پیدا» می کنند  و گران می فروشند0 حتی بچۀ ناقص الخلقه که مجانی بدست آورده اند و یا می خرند را در باغ وحش ها و در جاهای دیگر خرید و فروش می کنند و به نمایش می گذارند0

          در جامعۀ استثماری، استثمار حکم می کند0 و قوانین استثمار خودکارانه عمل می کنند و از عهدۀ استثمارگران، حکومتمداران و متافیزیکان خارج است0 و هیچ احدی قادر نیست جلوی آنرا سد کند0 دولتمردان خود عامل استثمارند، بخاطر همین قادر نیستند جلوی آنرا بگیرند0

          وطن درواقع کبابی است که بویش متعلق به خلق و کبابش متعلق به استثمارگران است0

 

 

 

 زنده باد آزادی    زنده باد برابری    زنده باد همبستگی و هم یاری

  برای باز کردن قطعنامۀ هم یاران بصورت پ. د. ف. اینجا کلیک کنید.

PDF,1

این کتاب به زبان فراسه با این نام  (Le défi est lancé!Manifeste du Communisme) و به وسیلۀ (Edition Baudelaire) و نوشتۀ (Mehdi Shohrati) چاپ و منتشر شده است. این کتاب را می توان مجانی از آدرس زیر بصورت پ. د. ف. بدست آورد. 

   PDF,2