قطعنامۀ هم یاران                                                              مهدی شهرتی
     هکرها شدیداً به این سایت حمله کرده اند. ضبط کنید. نسخه بردارید.                                                                                        
                                                                                                                                                                    

 فلسفۀ علمی یا ماتریالیسم                                                                  وقتی که علم موضع می گیرد !                                                                            دهریون 
                                                      

mehdi.shohrati@asrehamyaran.com

نوشته ها :
  درمورد این سایت 

هدف چیست؟ 

مسئله چیست ؟ 

چه باید کرد ؟

  
تفکر علمی یا تفکر منطقی

 فلسفه

علم 

 دیالکتیک

دیالکتیک چیست؟ از احسان طبری.

 متافیزیک

استثمار

تاریخ استثمار

  پول، مالکیت و مبادله

دمکراسی

 حکومت، دولت

  همبستگی، هم یاری،
همکاری،اتحاد


حکومت مدنی یا قانونی، یا عدالت اجتماعی

  طبقه بندی علمی جامعه  

شناخت و آگاهی

جامعۀ هم یاران
      یا          
کمونیسم


  بحران و رونق
 
 فتشیسم کالا

سازمان
 
 دزد  

حقوق طبیعی

  مرغ  یا  تخم مرغ

   چه حکومتی در ایران

   نبرد کیهانی اهریمن
و
اهورامزدا


 "یار دبستانی من"

 جنگ  و  صلح

  زمین و زمان از آن شما
نیست


زمان
  
پیش بسوی برابری

بدون پول!؟ چطور؟

 همۀ ما محکوم شدگان همین زمینیم

       آزادی       

در هر آفریده ای- آفریننده ای نهفته است

     بیداد

    رفقای حزب توده ایران   

  پرویز شهریاری

  عشق

   خانواده  

   ادب و بی ادب 

        نبرد با استثمار نبردی کیهانی

اعلامیهٔ کمیته مرکزی حزب توده ایران    

نامه های ارسال شده

نامه های دریافت شده





 

  

                                خوشبخت کیست ؟

 

          خوشبخت و بدبخت یک مقولۀ استثماری است. به علت نبود یک رابطۀ منطقی بین انسانها و اینکه انسانها همدیگر را نمی شناسند و اینکه پول، مالکیت و مبادله به سادگی بدست نمی آید و اینکه همۀ حقوق طبیعی انسانی هم بدون آنها اصلاً امکان پذیر نیست و یا بسیار سخت به دست می آید، خوشبخت آن کسی است که بتواند در چنین جامعه ای نتنها حقوق طبیعی خود را داشته باشد بلکه بیشتر از آن داشته باشد. نمی توان در فقر بود و خود را خوشبخت دانست. و نمی توان میلیارها داشت و خود را خوشبخت دید. می توان خوشحال و شاد بود ولی خوشبخت نبود. خوشبخت زمانی مفهوم دارد که در مقابلش بدبختی وجود داشته باشد. خوشبختی را نمی توان از بدبختی جدا کرد. همانطور که نمی توان خوب ها را از بدیها و یا خوشکل ها را از زشت ها و یا گل را از خارش جدا کرد. آنها مقولات متقابلین در فلسفه هستند. رجوع شود به قوانین و مقولات علمی در این قطعنامۀ هم یاران.

          زرنگ و کسی که زرنگ نیست، و اورا خنگ و با ضعیف ، نادان، احمق و یا نازرنگ می دانند جزو متقابلین هستند. زرنگ همیشه در مقابل کسی است که زرنگ نیست، ناتوان است مطرح می شود. زمانی زرنگ وجود دارد که دیگران زرنگ نباشند، اگر نه بی مفهوم است. در جامعۀ استثماری زرنگ و نا زرنگ بر اساس استثمار هستند و نه چیز دیگری. زرنگ کسی است که بتواند به هر شکلی پول بیشتر در آورد و دیگری را تحت تأثیر قرار دهد روابط  پولی است که تصمیم می گیرد.

          قطبها همیشه وابسته به خود آن پدیده ای هستند که آنهارا بوجود می آورند، حتی اگر در پدیده های دیگری هم وجود داشته باشند. ولی چیزی که تعیین کننده است آن است که هرگز قطبین را نباید از همدیگر جدا کرد و خارج از دیگری در نظر گرفت.

          چارچوب(قوانین و مقولات) زندگی مشخص است، فقط این جامعۀ استثماری است که آنرا مشکل و پیچیده کرده است و ملت هم به آن عادت(طلسم شده اند) کرده اند. و آن هم تأمین حقوق طبیعی است، یعنی هم به هم نوع خود کمک کند و اورا بدنیا آورد و هم به طبیعت به عنوان یک عضو طبیعت، که سخت به آن وابسته است کمک و همکاری کند و نه اینکه اورا نابودکند. در جامعۀ استثماری باید گفت آن کسی خوشبخت است  و یا زرنگ است تا بتواند به حقوق طبیعی خود دست یابد و روند زندگی را بطور نسبی طی کند. ولی جامعۀ استثماری هزاران سد مرعی و نامری و هزاران دیوار مرعی و نامرعی بوجود آورده است که به راحتی شدنی نیست. کسی را نمی توان بدون تراژدی پیدا کرد.

          قوی ترین موجود زنده وجود عینی ندارد. ضعیف ترین موجود زنده هم وجود ندارد. ویروس که کوچکترین موجود زنده است که حتی به چشم نمی خورند قوی ترین، وحشی ترین، بزرگترین و خودخواه ترین حیوانات را از بین می برد، و یا کرم خاکی که یکی از ضعیف ترین حیوانات است تمام طبیعت بر روی او سوار است. هستی طبیعت وابسته به اوست. و اگر نباشد تمام طبیعت ازبین می رود. چنین قدرتی هیج انسانی حتی جمع آنها ندارند، حتی در بین قوی ترین آنها و آنهم چه زوری و یا چه فکری. و یا مثلاً مورچه و یا حتی گوسفند و یا گاو که حیوانات قوی نیستند که قادر شدند زندگی خود را نجات دهند. تصورش را بکنید که اگر انسان از آنها استفاده و سو استفاده نمی کرد آنها زندگیشان تا کنون به خطر افتاده بود همانطور که برای خر اتفاق افتاده و جزو حیوانات در حال ناپدید شدن است با وجود اینکه کمک های عظیمی به انسان کرد. خر یکی از حیواناتی است که حق احترام بیشتر باید داشته باشد بخاطر کمک شایانی که در تاریخ بشریت به انسان کرده است ولی لطف بیش از حد انسان او را در درۀ نابودی کشانده است، این است آن تشکر انسان. امثال خر زیادهستند. اینجاست که باید گفت کی «خر» است.  قوی تر و یا ضعیف تر برای طبیعت مسخره است و فقط برای انسان است که می تواند مفهومی داشته باشد.

          در جامعۀ استثماری آن کسی قوی است که هرچه بیشتر پول و مالکیت دارد و تمام نیروهای نظامی، انتظامی، قضایی و غیره را در دست های خود دارد، و هرچه بیشتر داشته باشد بیشتر و بهتر خدایی می کند و خوشبخت تر است. اگر نه استثمارگران و یا حکومتمداران و متافیزیکان مثل استثمارشوندگان و یا کارگران و زحمتکشان از یک پشه هم می ترسند. و تازه کی از پشه نمی ترسد ؟ آمریکاییان، غربیان، ..... خود را قوی تر از دیگران می دانند و خود را عاقل تر از دیگران. آنها متمدن ترند.

          انسان باید و مجبور است که به همنوع خود و طبیعت کمک کند، چونکه برای آن بوجود می آید و به هستی می رسد و زندگی می کند. این شیوۀ زندگی استثماری نسل هر گونه موجودی بنام انسان را از روی زمین پاک خواهد کرد. استثمارگر شدن و بر دیگران سوار شدن و به دیگران دستور دادن و قدرت خدایی بوجود آوردن مسخره است و مسخره خواهد بود و هیچکسی را در هیچ جا و به هر شکل در امان نخواهد گذاشت، و تازه کی گذاشته است که بعد ها خواهد گذاشت.

          در نظر داشته باشیم که حیوان و انسان کش ترین موجود در تاریخ کرۀ زمین  فقط انسان است، چه کمیت آن و چه کیفیت آن. وحشی ترین و در مواقعی بسیار احمق ترین و کثیفترین و لجن ترین حیوانات فقط در میان انسانها پیدا می شود. علت آن بخاطر همین عامل بیماری اجتماعی است انسانها نتنها خیلی از حیوانات را نابود کرده اند و هنوز ادامه می دهند بلکه خیلی از درختان و گیاهان را هم به نابودی کشانده اند و هوا و آب آشامیدنی را برای همۀ حیوانات و گیاهان مسموم  و نابود کرده اند و دره ها و قارهای عظیمی ایجاد کرده اند که از عهدۀ هیچ حیوانی حتی سنگهای آسمانی بر نمی آید، البته نه به این اندازه. جنگلهای زیادی را نابود کردند تا بتوانند چند کیلو طلا، سنگهای قیمتی و فلزات قیمتی بیرون بکشند و یا مواد مخدر تولید کنند. نابودی زنده ها فقط برای مرده ها، این است آن لطف انسانی به طبیعت و به همنوع خود.

 

 

 

 

 زنده باد آزادی    زنده باد برابری    زنده باد همبستگی و هم یاری

  برای باز کردن قطعنامۀ هم یاران بصورت پ. د. ف. اینجا کلیک کنید.

PDF,1

این کتاب به زبان فراسه با این نام  (Le défi est lancé!Manifeste du Communisme) و به وسیلۀ (Edition Baudelaire) و نوشتۀ (Mehdi Shohrati) چاپ و منتشر شده است. این کتاب را می توان مجانی از آدرس زیر بصورت پ. د. ف. بدست آورد. 

   PDF,2